
شاباش فیلمی بهکارگردانی حامد کلاهداریساختهٔ سال 1391 است.این فیلم در تاریخ 22 دی 1395 در سینماهای ایران اکران شدهاست و مرجانهگلچین در آن ایفای نقش کردهاست.
مرجانهگلچین از محبوب ترین چهرههای سینما در دهه60 و تلویزیون (بخصوص در سال های اخیر) است. او کهکارنامهپرباری دارد، با نقش هایی کهتاکنون بازی کردهتوانستهبخش خوب و شیرینی از خاطرات مردم را بسازد.
فیلم های «پرندهکوچک خوشبختی»، «چشم هایم برای تو»، «دیدار در استانبول»، «خندهدر باران» و سریال هایی چون «آینه»، «نفس گرم»، «خوش نشین ها»، «بزنگاه» و... از جملهآثاری هستند کهگلچین در آنها نقش آفرینی کردهاست.
این روزها فیلم سینمایی «شاباش» با بازی مرجانهگلچین بر پردهسینماهاست بههمین مناسبت با این بازیگر دربارهسینما بهگفت وگو نشستیم.
جایی گفتید حضور در سینما برایتان سخت شده. دلیل این سختی چیست؟
از این منظر میگویم کهدر سینما اصلا پیشنهادی بهمن نمی شود! ما از نسل بازیگرانی هستیم کهزمانی وارد این حوزهشدیم هیچ کس نبود و این برایم جای سوال است کهچرا سرنوشت امثال من این گونهرقم خورد!
خودتان در این بارهمقصر بودید یا شرایط؟
خودم دلیلش را فضایی میدانم کهدر آن کار میکنم. برای این کهنظارت مسئولانهای روی عرصهتصویر نیست و تقسیم عادلانهای در بازیگری محصولات فرهنگی انجام نمی شود. من بارها دربارهاین موضوع صحبت کردم و اگر قرار بود بهکسانی بربخورد تا ترتیب اثر بدهند حتما تا بهحال انجام شدهبود، اما متاسفانهانگار گوش شنوایی نیست. مسئولان ذی ربط در هر نهادی از جملهخانهسینما افراد خودشان را روی کار میآورند و همهچیز را بین خودشان تقسیم میکنند، بعد هم کهرفتند نوبت بهگروهدیگر میرسد! ما هم انگار آفریدهشدیم کهحق عضویت بهخانهسینما بدهیم تا دیگران استفادهکنند.
می گویند بازیگری کهزیاد در تلویزیون دیدهمیشود در سینما نمی تواند گیشهرا تامین کند، نظرتان دربارهاین گفتهچیست؟
این حرف بسیار غلطی است. این حرف ها را کسانی باب کردند کهدر صورت ورود بعضی از بازیگران بهسینما عرصهبرایشان تنگ میشود. اینها همان تافتههای جدا بافتهای هستند کهوقتی در سینما عرصهتنگ میشود سرریز میشوند بهتلویزیون و تئاتر. اینها کسانی هستند کهمعتقدند در یک بازار بی رقیب راحت تر میشود، برد. من معتقدم کهیک بازیگر متعلق بهمردم است و مردم خودشان عادل ترین قاضی هستند.
من بعد از افسانهبایگان کهاولین سوپراستار زن بعد از انقلاب است وارد سینما شدم و خوشحالم در تمام سال هایی کهکار کردم نتیجهای را کهمیخواستم از مردم گرفتم. خیلی ها وقتی بهمن میرسند میگویند نقش هایی کهشما بازی میکنید خیلی واقعی است، چکار میکنید کهنقش هایتان آن قدر واقعی میشود؟ شاید بخشی از این موضوع بهاین خاطر است کهمن نقش هایم را از دل جامعهانتخاب میکنم و بهقانون «خوب دیدن» در بازیگری اعتقاد دارم. همیشهدر کوچهو خیابان بهکوچک ترین جزئیات و حرکات مردم دقت میکنم و آنها را بهذهنم میسپارم و همین موضوع باعث میشود کهنقش هایم بهمردم جامعهنزدیک شود، چون در واقع وام گرفتهاز خود آنهاست. این کهالان بعد از این همهسال تجربههیچ پیشنهادی را در سینما ندارم حقیقتا ناشی از تنگ نظری عدهای میدانم کهفقط میخواهند خودشان باشند و بس.
درست است، چون با وجود تولید انبوهفیلم های کمدی در سینما از ظرفیت بالای کمیک شما استفادهنمی شود!
دقیقا. من میگویم مرجانهگلچینی کهدر سال های اخیر خودش را بهعنوان بازیگری کمدی بهمردم شناسانده، چرا در فیلم های کمدی نیست؟ انگار من فقط در تلویزیون میتوانم مردم را بخندانم و در سینما نه.
بین مدیوم های مختلف (سینما، تلویزیون و تئاتر) کدام یک را بیشتر میپسندید؟
فرقی ندارد. در هر کدام کهبتوانم بیشتر مثمرثمر واقع شوم و نقشی را بازی کنم کهمتفاوت تر و تاثیرگذارتر باشد، کار میکنم.
چرا در سینما برای زنان میانسال قصهنوشتهنمی شود و بیشتر جوانان محوریت اصلی فیلم های ما هستند؟
این اشتباهی است کهمتاسفانهما بهآن مبتلاییم. میانسالی در زن و مرد یعنی تجربههایی کههمراهبا پختگی است و اگر درام هایی استاندارد دربارهاین مقطع زمانی ساختهشود بسیار مورد توجهقرار خواهد گرفت. در سینمای ما باب شدهوقتی فیلمی موفق میشود همهبهنوعی از آن الگو برداری میکنند و نبوغ و نوآوری اصلا وجود ندارد.
رابطهشما با نقد چگونهاست؟
بعضی از نقدها بیراهنیست. بازیگر باید کار کند و نقد بشود تا کارآمد و پختهشود. بازیگری کهکنج خانهمینشیند چطور میتواند بهتعالی برسد. بازیگر را باید مرتب مورد آزمون و خطا قرار داد و بهاو اطمینان داشت. متاسفانهبعضی از ما نقد را تنها اگر مثبت باشد، قبول داریم.
علاقهشما بهموسیقی چطور است؟ صرفا بهعنوان یک سرگرمی بهآن نگاهمیکنید یا برایتان جدی است؟
من فارغ التحصیل هنرستان موسیقی هستم و از این بابت بسیار خوشحالم. از کودکی در فضای خانهما همیشهنغمهساز و آواز بود و من واقعا از این بابت خوشحالم. از کارهایی هم کههمیشهدر کنار زندگی ام داشتم، گوش دادن و لذت بردن از موسیقی و ساز زدن بوده. بدیهی است کهاولین جنبهشکل گیری یک محصول هنری، سرگرمی است. اینها سرگرمی های فاخر هستند کهبرای آرامش انسان بهوجود آمدند، اما من کاملا بهآن نگاهی جدی و حرفهای دارم. خودم هر موسیقی کهبرایم لذت بخش و با مفهوم باشد را گوش میکنم، اما طبیعتا باید فاخر هم باشد. وقتی میگویم فاخر یعنی میتواند یک سمفونی خوب باشد یا یک ارکستر خیلی خوب یا یک موسیقی سنتی خوب یا یک موسیقی پاپ خوب