
در پی یک بیماری بسیار نادر بهنام سندروم لهجهخارجی فرد بیمار شروع بهصحبت کردن با لهجهای جدید وغیر بومی میکند. این بیماری میتواند بر اثر ضربهای بهسر یا یک حملهمیگرنی بهوجود آید. بیماری سندروم لهجهزبان خارجی بیماری بسیار نادر است. فردی کهبهاین بیماری مبتلا میشود، یک شبهدارای لهجهزبانی خارجی میشود .
سندروم لهجهخارجی یک بیماری نادر است. ناگهان یک روز از خواب بیدار میشوید و بهاین پی میبرید کهیک لهجهخارجی دارید . این ممکن است غیر واقعی بهنظر آید، اما این یکی از اثرات بسیار واقعی بیماری سندروم لهجهخارجی میباشد. این سندروم یکی از نادرترین اختلالات پزشکی در جهان است. کهمعمولا بهعلت آسیب مغزی اغلب پس از سکتهمغزی یا ضربهبهسر اتفاق میافتد. و ممکن است گاهی اوقات برای شخص دچار اختلال عواقب بدی را بهدنبال داشتهباشد. در ادامهدر مجله اینترنتی فنجان مفصلا بهبررسی بیماری نادر سندروم لهجهخارجی خواهیم پرداخت .
سندروم لهجهخارجی
سندروم لهجهخارجی ابتدا در سال 1907 توسط Pierre Marie یک متخصص مغز و اعصاب، توضیح دادهشد. او در مورد یک مرد پاریسی کهسکتهمغزی کردهبودهو بعد با لهجهآلزسی (Alsatian ،منطقهای در فرانسه) صحبت میکرده، چیزهایی نوشتهاست. اولین مورد کاملا مستند این بیماری در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، زمانی کهیک زن نروژی بهنام آسترید پس از اصابت ترکشی بهسرش، با یک لهجهمشابهبا آلمانی یا فرانسوی صحبت میکند. این بیماری را در آن زمان متخصص مغز و اعصاب جورج هرمن “dysprosody” نامیده، کهاز واژه“prosody” ( کهدر فارسی بهآن نوای گفتار هم میگویند) میآید .
آسترید بهصورت کاملا یکنواخت بهآن زبان ها صحبت نمی کرده، اما باز هم صحبت کردنش با یک فرد عادی نروژی فرق میکرده، بنابراین او هنوز prosody داشته؛ برای مثال، او بهجای تاکید بر قسمت اول یک کلمهروی قسمت دوم آن تاکید میکردهیا برعکس ( “AC-cent” به“ac-CENT” ). بهعلت جنگ، دوستان و همسایگانش کهبهلهجهجدید آلمانی او پی بردهبودند، کم کم از او پرهیز میکردند و حتی در برخی مغازهها کالاهای مورد نیازش را هم بهاو نمی دادند. بعد از همهاین اتفاقات، اگر او یک جاسوس آلمانی از کار در میآمد چه؟ حالا پی بردید کهاین اختلال در همهجا سرگرم کنندهنیست و ممکن است عواقب بدی را برای فرد داشتهباشد! در ادامهبا ما همراهباشید …
اصطلاح واقعی سندروم لهجهخارجی در نهایت در سال 1982 توسط یک متخصص مغز و اعصاب بهنام Harry Whitaker بهکار بردهشد و تا کنون بیش از 100 مورد مطالعهدربارهآن منتشر شدهاست. دو نوع شاخص از این بیماری وجود دارد:یک نوع مربوط بهاعصاب میشود و دیگری روان. مورد آسترید کهبیشتر هم شایع است از نوع عصبی آن میباشد. کهمعمولا از آسیب شریان مغز میانی و بخش هایی از مغز کهمرتبط با گفتار است، حاصل میشود. یک مورد هم در سال 2016 مشاهدهشدهکهاز نوع روانشناختی آن میباشد. در این مورد هیچ آسیب مغزی شناسایی نشده، اما علاوهبر لهجه، فرد دارای اختلال روانپزشکی هم میباشد. از آنجایی کهاین مورد اخیرا کشف شده، دانشمندان چیزهای کمتری دربارهآن میدانند .
علم دربارهسندروم لهجهخارجی چهمیگوید؟
ز لحاظ فنی، لهجهخارجی این است کهیک شخص زمانی کهصحبت میکند از برخی قوانین یا آواهای زبان دیگر استفادهمیکند. بههمین دلیل، لهجهایجاد شدهتوسط سندروم لهجهخارجی ممکن است حرف زدن شما را دقیقا مثل انگلیسی ها یا فرانسوی ها و یا مجارستانی ها نکند، اما بههر حال یک لهجهخارجی است. علت این بیماری بهدستور مغز مبنی بر تلاش برای بهکارگیری یا جعل یک لهجهدیگر، انجام نمی شود. بلکهاز عدم توانایی کنترل فرد از عضلاتی کهبرای صحبت کردن استفادهمیشود، حاصل میشود .
هنگامی کهشما صحبت میکنید، لب ها، زبان، فک و حنجره( یا voicebox) را با دقت زیادی حرکت میدهید. اگر سرعت یا هماهنگی حرکت از همگام شدن خارج شود، صدای گفتار شما تغییر خواهد کرد. شما میتوانید این اثر را هنگامی کهیک شخص بیش از حد الکل مصرف میکند، مشاهدهکنید، زیرا الکل کنترل ماهیچههای آن را مختل میکند. اگر شما اندکی زبان خود را بالا، پایین و یا عقب ببرید و کلمهای را تلفظ کنید، تفاوت هایی در تن و آهنگ کلمات را احساس خواهید کرد. تحقیقات نشان داده، افرادی کهدارای سندروم لهجهخارجی هستند تقریبا همیشهمشکل تولید حروف صدادار را دارند .
خوشبختانه، سندروم لهجهخارجی گاهی قابل درمان است. یک بیمار ایتالیایی با تومور مغزی قبل از یک عمل، صدای آمریکای جنوبی یا انگلیسی را تولید میکرد، اما صدای قدیمی او پس از عمل جراحی روی تومور باز شد. اما با توجهبهپیچیدگی مغز، پزشکان همیشهقادر نیستند یک علت دقیق زیست شناختی را از بین ببرند. در برخی موارد، وضعیت در عرض چند ماهیا چند سال خود بهخود حل میشود، اما مواردی هستند کهتکامل مییابند و در زندگی بیمار ثابت میشوند .
معروف ترین مورد بیماری سندروم لهجهخارجی
معروفترین مورد این بیماری در زمان جنگ جهانی دوم رخ داد. در آن زمان یک خانم نروژی پس از مجروح شدن ناحیهای از سرش دچار این بیماری شد. در پی این حادثهوی دیگر زبان نروژی را با لهجهآلمانی صحبت میکرد. بههمین دلیل اطرافیان وی بهاو گمان جاسوسی برای آلمان ها داشتند. برای این بیماری کهنخستین بار در سال 1907 میلادی کشف شد تاکنون هیچ راهدرمانی پیدا نشدهاست. متخصصان هنوز شناخت کاملی از این بیماری ندارند. ولی آنها گمان میبرند کهصدمههای کوچک در قسمت چپ مغز انسان میتواند بهاین بیماری منجر شود. این قسمت از مغز دارای ناحیهای است کهمختص توانایی صحبت کردن است .