
قرض دادن بهمومن امری مشروع و پسندیدهاست و ائمهمعصومین (ع) در مورد کمک مالی بهبرادر دینی، بهما سفارش کردند و دستور دادند، گاهی بهبرادران مومن خود قرض دهید بدون این کهضمانت و سود دریافت نمایید.
قرض در لغت بهمعنای قطع کردن با دندان است و فردی کهپولی را از کسی قرض میگیرد آن فرد مالی را کهاو میطلبد از خود جدا نمودهو بهاو عطا میکند . در اصطلاح فقهی قرض بدین معنی است کهکسی مال خود را بهدیگری تملیک میکند و فرد قرض گیرندهنسبت بهادای خود آن مال یا مثل آن و یا قیمت آن ضامن میشود و تعهد مینماید.
قرض الحسنهاز کلمهقرض و صفت حسن تشکیل شدهاست و مالی است کهبدون دریافت هیچ اضافهو سودی بهطرف دیگر میدهند تا او از آن استفادهکند و در وقت مقرر آنرا پس دهد.
آیات بقره/ 245، مائده/ 12، حدید/ 11 و 18، تغابن/ 17، مزمل/ 20، در قرآن بهقرض الحسنهاشارهکردهاست و در روایاتی از معصومین علیهالسلام از وام دادن بهمومن تعبیر به«قرض حسن» شدهاست.
وقتی کسی بهدیگری مالی را قرض میدهد و مدت زمانی را از تصرف مال چشم پوشی میکند و توقع هیچ گونهسودی را ندارد این سوال برای برخی از افراد پیش میآید کهچهانگیزهای در پس قرض دادن وجود دارد؟
انگیزههای احتمالی قرض دهندهعبارتند از:
1- پاداش اخروی
2- کسب اخلاق پسندیده(دوری از بخل) (مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج 19، ص 424، ح 47)
3- تعاون و همیاری (قبانچی، حسین السیدعلی، شرح رسالة الحقوق، اسماعیلیان، ج 2، ص 270)
4- پس انداز
5- کسب جایزه.
انگیزهاول اخروی و انگیزهدوم و سوم معنوی و انگیزهچهارم و پنجم مادی است .
1. قرض همراهبا اخلاص باشد.
2. با رضایت کامل باشد.
3. قرض از مال حلال باشد.
4. قرض مکتوب شود یعنی مقدار قرض دادهشدهنوشتهشود.
5. قرض دهندهباید منتظر بماند تا پرداخت قرض برای او امکانپذیر شود و اگر برای فرد قرض گیرندهامکان پذیر نیست مال را پرداخت کند ، قرض دهندهنباید او را تحت فشار قرار دهد و باید بهاو مهلت دهد.
گرچهائمهقرض دادن و کمک مالی بهمومنان را یک امر پسندیدهمیدانند و بهآن بسیار سفارش میکنند اما آنها قرض گرفتن یک امر ناپسندی میدانند مگر آنکهدر جهت رفع یکی از نیازهای ضروری مثل نیاز بهمسکن یا ازدواج، تشریعی مانند حج و یا اجتماعی مانند رعایت شان فرد در جامعهباشد.
از مصداق های قرض ممنوع و ناپسند در روایات این است کهانسان برای برآوردن نیاز غیر ضروری قرض کند و اطمینان داشتهباشد کهنمی تواند قرض خود را ادا کند.
دو مشخصهمهم قرض الحسنه«داشتن انگیزهمعنوی یا اخروی برای قرض دهنده» و نیز «صرف آن در جهت رفع نیاز ضروری قرض گیرنده» با توجهبهمطالب بالا ظاهر میگردد.
با توجهبهمضامین روایات اگر فرد قرض دهندهبعد از وصول قرض خود مبلغی فراتر از اصل مال را با عناوینی همچون کارمزد، خسارت تاخیر تادیهو جبران کاهش ارزش پول بگیرد ، این کار از جهت حقوقی و فقهی هیچ ایرادی ندارد اما قرض را از قرض الحسنهدور میکند.
دو دستهنیازمند وجود دارد :
دستهاول گروهی هستند کهنمی توانند پولی را کهمیگیرند را در وقت معین پس بدهند .
گروهدوم افرادی هستند کهبهدلیل برخورداری از بعضی امکانات، اطمینان بهباز پرداخت دارند و میتوانند در زمان معین پول را پس بدهند.
قرض الحسنهدر فرهنگ اسلامی بهترین ابزار برای رفع فقر گروهدوم است . صدقهدادن و قرض الحسنههر دو ابزارهایی جهت رفع نیاز نیازمندان هستند و در هر دو نوعی تعاون و یاری و ایثار و از خود گذشتگی مشاهدهمیشود.
نکتهای قابل تأمل...
قرض الحسنهدر اوایل انقلاب، زیاد بود امّا برخی افراد پول هایشان را از قرض الحسنهها برداشتند و در بانک ها برای سود دهی گذاشتند و گفتند از سود پول هایمان بهدیگران قرض میدهیم کهدر آن زمان آیت اللهالعظمی بهجت فرمودند:از این بهبعد فقر در جامعهزیاد میشود و همان هم شد.
در آیاتی از قرآن کریم کهبهقرض اشارهشدهاست طرف قرض را خداوند میداند و در هیچ یک از آیات بهقرض دادن بهشخصی اشارهنمی شود زیرا قرض الحسنهنیت الهی دارد وبهاین علت کههیچ سودی در آن در نظر گرفتهنمی شود تنها برای رضای خدا صورت میگیرد.
در آیه111 سورهتوبهاشارهشدهکهکسی کهقرض میدهد، در حال معاملهبا خداست و خداوند اموال و جان های انسان ها را در مقابل بهشت معاملهمیکند.
بر اساس آیهشریفه«مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» (حدید/11)، گیرندهقرض خداست و علت آن روشن است.
در آیهدیگری از سورهحدید تقریباً همین معنا مطرح شدهاست:«إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ» (حدید/18).
در سورهبقرهآمدهاست که«مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (بقره/245).
مورد دیگر در سورهمائدهآمدهاست که«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا وَقَالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَلأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ» (مائده/12).
در سورهتغابن نیز قرض الحسنهمورد اشارهقرار گرفتهاست. در این آیهآمدهاست که«إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ» (تغابن/17).
در آیهدیگری آمدهاست که«...وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (مزمل/21).
در آیهشریفه«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُوْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ...» (توبه/111) بهصراحت ذکر شدهاست کهخداوند اموال و جان های انسان ها را در مقابل بهشت معاملهمیکند.
در آیاتی کهبهقرض اشارهشدهاست، عملاً گفتهمیشود کسی کهقرض میدهد، در حال معاملهبا خداست، زیرا عملاً سودی از اشخاص نمی گیرد.
امام صادق (ع) فرمود:کسی کهمالی را بهکسی وام دهد، و مدتی برای (پرداخت) آن معین کند، و آن قرض در مدّت معیّن وصول نگردد، بهازای هر روز تأخیر، ثواب یک دینار صدقهرا برای او خواهد داشت.
عبد اللَّهبن سنان از امام صادق (ع) روایت کردهاست کهرسول خدا (ص) فرمود:اگر هزار درهم را دو بار (بهکسی) قرض بدهم، در نزد من خوش تر از آن است کهآن را یک بار (و یک جا) صدقهدهم، و همان طور کهبرای کسی کهاز تو قرض میگیرد، جایز نیست کهدر صورت توانائی در بازدهی قرض خود تعلل کند و آن را بهتأخیر بیندازد، همچنین برای تو جایز نیست- اگر بدانی کهاو در مضیقهو تنگدستی است- او را (در پرداخت بدهی خود) در فشار قرار دهی و از او مطالبهکنی.
پیامبر(ص) میفرماید:اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَهٍ وَ القَرضُ بِثَمانِیهَ عَشرَ وَ صِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرینَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرینَ؛ صدقهدادن، دهحسنه؛ قرض دادن، هجدهحسنه؛ رابطهبا برادران دینی، بیست حسنه؛ و صلهرحم، بیست و چهار حسنهدارد
امام صادق(ع) نیز قرض دادن را بهتر از صدقهدادن میداند و میفرماید:لاِنْ اُقْرِضَ قَرْضا اَحَبُّ اِلَی مِنْ اَنْ اَصِلَ بِمِثْلِهِ؛ مالی را قرض بدهم، بیشتر دوست دارم تا آن را ببخشم.
پیامبر صلی اللهو علیهو آلهو سلم:منْ أَقْرَضَ مَلْهوفا فَأَحْسَنَ طِلْبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَ أَعْطاهُ اللّهبِکلِّ دِرْهَمٍ أَلْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛ هر کس بهگرفتار و درماندهای قرض بدهد و در پس گرفتن آن خوشرفتاری کند[گناهانش پاک شده] اعمالش را دوبارهشروع میکند و خداوند در برابر هر درهم، هزار قنطار(ثروتی فراوان) در بهشت بهاو عطا کند.
پیامبر صلی اللهو علیهو آلهو سلم:منِ احْتاجَ إِلَیهِ أَخوهُ الْمُسْلِمُ فی قَرْضٍ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَلَمْ یفْعَلْ حَرَّمَ اللّهعَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛ کسی کهبرادر مسلمانش در قرضی بهاو نیاز پیدا کند و او بتواند قرض بدهد و چنین نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند.
پیامبر صلی اللهو علیهو آلهو سلم:مَنْ أَرادَ ان تُسْتَجابُ دَعْوَتُهُ و أَنْ تُکشَفَ کرْبَتُهُ فَلْیفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ؛ هر کس میخواهد دعایش مستجاب و اندوهش برطرف شود، بهتنگدست مهلت دهد. ببینید خداوند برای نیت شما چهپاداشی در نظر گرفتهاست
امام صادق علیهالسلام:قَضَاءُ حَاجَةِ المُؤمِن خَیرٌ مِن عِتقِ ألفِ رَقَبَةٍ وَ خَیرٌ مِن حُملَانِ ألفِ فَرَسٍ فی سَبِیلِ اللهِ. بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بندهو بهتر است از تجهیر کردن هزار اسب برای جهاد در راهخدا.
امام صادق علیهالسلام:فاِنْ اَعْطاهُ اَکثَرَ مِمّا اَخَذَهُ مِنْ شَرْطٍ بَیْنَهُما فَهُوَ مُباحٌ لَهُ، وَ لَیْسَ لَهُ عِنْدَ اللّهثَوابٌ فیما اَقْرَضَهُ؛ اگر قرض گیرندهبدون قرار قبلی، سودی بهقرض دهندهبدهد مُباح است، ولی آن قرض دهندهپاداشی از خدا نخواهد گرفت.
امام علی علیهالسلام:و اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَک فی حالِ غِناک لِیَجْعَلَ قَضاءَهُ لَک فی یَوْمِ عُسْرَتِک؛ غنیمت بدان کسی را کهدر زمان توانگریت از تو قرض بخواهد تا در روز تنگدستی ات(قیامت) بپردازد.
منابع :
اسلام کوئست / تبیان / حوزه