
رامین پرچمی بازیگر سریال در پناهتو در گفتگویی دربارهچگونگی ماجرای دستگیری اش در حواشی انتخابات 88 سخن گفت.
رامین پرچمی سال دوم تحصیل بازیگری تئاتر در دانشگاهآزاد، برای بازی در سریال «در پناهتو» انتخاب شد و بازی در همین سریال بود کهنهفقط وی کهتقریبا تمامی بازیگران آن از حسن جوهرچی تا لعیا زنگنه و پارسا پیروزفر را بهجایگاهی رساند کهتا سال ها پیشنهادات مختلف بازیگری داشتند.
پرچمی بعد از «در پناهتو» تجربههمکاری با کارگردانانی مختلف را تجربهکرد؛ از مسعود کیمیایی در «ضیافت» و داریوش مهرجویی در «مهمان مامان» تا مسعود دهنمکی در «اخراجیها 2».
پرچمی کهسابقهسردبیری مجلهای بهنام «نقش آفرینان» را هم داشتهو در آن مجلهبا همسرش شکوهجیرودی همکاری میکرد در سال های اخیر بهواسطهدستگیری اش در حوادث پس از انتخابات 88 در کانون اخبار قرار داشت. سال 89 دستگیر شد، تا اواخر 90 در زندان بود و اسفند 90 آزاد شد اما این خبر را رسانهای نکرد تا مرداد 91.
پرچمی در این چهار سال بعد از آزادی هم کمتر پیش آمدهکهتن بهگفت وگوهای تفصیلی بدهد اما دست اندرکاران مجله«تماشاگران امروز» با ذکاوت تمام یک گفت وگوی مفصل و البتهپرحرف و حدیث را با وی ترتیب دادهاند.
اگر چراغ، قرمز نبود دستگیر نمی شدم
جالب ترین بخش گفت وگوی رامین پرچمی آنجاست کهدربارهچگونگی ماجرای دستگیری اش در حواشی انتخابات 88 سخن گفتهو ادعا میکند کهناخواستهدستگیر شدهاست.
پرچمی میگوید:گوشی دستم بود و داشتم عکس میگرفتم. سوار موتور بودم و سگم هم روی موتور بود. دیدم یک عدهمردم ایستادهاند و دارند شعار میدهند. چراغ هم قرمز بود و شاید اگر سبز بود من رد میشدم و هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد.
یک چاقو در جیبم بود و برای آن متهم شدم بهخرابکاری
وی ادامهمیدهد:ایستادم و اصلا فکر نکردم عکس گرفتن از آن فضا کار اشتباهی است. حتی بهاین فکر نکردم کهکارم اشتباهاست. حتی همان جا یک نفر دستبند سبز بهمن داد و گفت این را ببند و من هم بستم و همین یک نکتهمنفی برایم شد. یک چاقو هم در جیبم بود کهبرای آن هم اتهام اقدام بهخرابکاری خوردم.
آنقدر نگران سگم بودم کهبهگریهافتادم
پرچمی میافزاید:حتی وقتی دستگیر شدم تمام مشکل سگم بود کهآن را بهیک درخت در چهارراهولیعصر بستند. یعنی من همین طور با خندهداشتم میرفتم کهیک نفر آمد و گفت بیا اینجا. دستم را گرفت و مرا سوار ماشین کرد. من با خودم گفتم لابد مرا شناختهو میخواهد نصیحت کند اما یک بارهدیدم سر مرا فشار داد پایین و یک اسلحههم گذاشت و گاز ماشین را گرفتند و رفتند.
من فقط نگران سگم بودم و آنقدر گریهکردم کهخودش شمارهیکی از دوستانم را گرفت و بهاو آدرس داد کهبرو و سگ را بردار. تازهبعد از اینکهرسیدیم مرا شناختند و گفتند شما چرا و بعد کم کم داستان زیاد شد کهمگر میشود بدون قصد و نیت این کار را کردهباشی.
بهآنها کهدستگیرم کردند حق میدهم
وی خاطرنشان میکند:الان کهفکر میکنم یک بخشی بهآنها حق میدهم چون همان شب بی بی سی اعلام میکند کهفلانی دستگیر شد و فردایش یک نفر امضایی کهاز من گرفتهبود را روی سایت میگذارد کهاز اتفاق من هم جوگیر شدهو یک شعر انقلابی نوشتهبودم.
در اوین مدعیان آزادی اندیشهرا آدم هایی متعصب دیدم
پرچمی دربارهروزهای حضور در زندان اوین میگوید:من با آدم هایی کهآنجا بودم تضاد پیدا کردم. دوستان سینمایی ام این طرف و آن طرف برایم کاری انجام دادند اما آنها با آن همهادعا ... .
وی در توضیح نگاهآدم های هم بندش میافزاید:کمک هایی کهبرخی افراد و سیاسیون در آنجا میکردند برای این بود کهدر سایت بنویسند. یعنی اگر کاری هم میخواستند بکنند هدف بهرهبرداری تبلیغاتی بود ضمن اینکهمن در همان جا بسیاری از دوستان مدعی آزادی اندیشهرا دیدم کهاتفاقا خیلی هم متعصب بودند.
پرچمی دربارهخط قرمزهای همبندانش در زندان بیان میکند:مثلا در اوین گفتند بیا برنامهفرهنگی راهبینداز و فیلم نشان بده. مثلا میخواستم فیلم «نفوذی» را نشان دهم میگفتند نهاین بهسازمان مجاهدین توهین کردهاست. خب در مملکت اسلامی فیلم بهسازمان مجاهدین توهین کردهو شما ناراحتید؟ تازهتوهین هم نکردهبود.
طرف میتوانست یک سند برای حل مشکل من بگذارد اما این کار را هم نکرد
پرچمی ادامهمیدهد:مثلا آقای فلانی کهخیلی هم کلهگندهاست میتوانست یک سند برای مشکل دیگر من بگذارد و برود در بوق و کرنا هم کند اما این کار را هم برای من نکردند.
بعد از آزادی شش ماهدر لاهیجان بودم
این بازیگر دربارهروزهای آزادی از زندان میگوید:حدودا شش ماهدر همان سال 91 برای اینکهخودم را یک مقدار جمع و جور کنم و از این فضاها دور باشم بهکیانشهر لاهیجان رفتم.
وی ادامهمیدهد:بعد کهبهتهران برگشتم با زمانی کهدر شمال بودم خیلی فرق نکرد. تنها بودم و با هیچ کس ارتباطی نگرفتم.
جرم من اقدام علیهامنیت ملی بود
پرچمی پیرامون شایعات مبنی بر اتهامش بهقاچاق مواد مخدر بیان میکند:جرم من اقدام علیهامنیت ملی بود.
اگر من هم جای امین حیایی بودم در «قلادههای طلا» بازی میکردم
رامین پرچمی کهاخیرا برای بازی در فیلمی سیاسی بهنام «فیلسوف های احمق» قرارداد بستهاست، در جایی از این گفت وگو میگوید:شنیدهام امین حیایی را برای بازی در «قلادههای طلا» اذیت کردهاند اما واقعا فکر نمی کنم بهخاطر بازی در یک فیلم چنین رفتاری با یک هنرمند درست باشد.
وی در پاسخ بهاین سوال کهاگر تو جای حیایی بودی در «قلادههای طلا» بازی میکردی، اظهار میکند:شاید اگر بگویم بله، باور نکنید.
گذران زندگی با ارث پدری
پرچمی کهبهدلیل مشکلات سیاسی مدتی ممنوع الکار بودهاست، دربارهگذران زندگی در دوران ممنوع الکاری خود میگوید:بخشی از امور زندگی را با ارث پدری گذراندم و بخشی را هم واقعا نمی دانم چطور گذشت.
وصلت با آن خانوادهاین امکان را فراهم کرد کهمجلهداشتهباشم
رامین پرچمی کهسال ها سردبیری مجله«نقش آفرینان» را بر عهدهداشت، دربارهکار در آن مجلهمیگوید:کار بیشتر خانوادگی و رفاقتی بود. چند نفر دوست بودیم کهمیخواستیم مجلهدر بیاوریم. پدر همسرم هم حمایت میکرد و چاپخانهداشت. اصلا وصلت با آن خانوادهاین امکان را برایم فراهم کرد کهبتوانم مجلهداشتهباشم.
دختر لعیا زنگنهکهدر بغلم بود الان بزرگ شدهاست
پرچمی دربارهدوری چندسالهاش از وادی سینما و بازگشت خود بیان میکند:در آن مدت سراغ کسی نمی رفتم و طبیعتا کسی هم سراغ من نمی آمد. خیلی از دوستان سابق را در همین مدت اخیر دیدهام. با لعیا زنگنهبعد از 20 سال دو هفتهقبل صحبت کردم. آن زمان بچهاش کوچک بود و در بغل من اما الان همان بچهدخترخانمی شدهکهاو را با یک غریبهاشتباهمیگیرم.