الناز حبیبی در ایام نوروز با سریال تلویزیونی سر بهراهبهکارگردانی سعید سلطانی مهمان خانهها بود. حبیبی در آخرین ساختهسلطانی نقش ریحانه، دختر تهتغاری خانوادهرا بازی میکرد. در ادامهگفتگوی الناز حبیبی دربارهسریال سر بهراهرا میخوانید.
اولین تجربههمکاری شما با سعید سلطانی در یازدهسالگی و با بازی در سریال دفترچهخاطرات اتفاق افتاد. بهخاطر دارید کهچگونهانتخاب شدید؟ من در نوجوانی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم. در همان زمان بود کهبهگروهسازنده
سریال دفترچهخاطرات معرفی و بعد از گرفتن تست برای حضور در این کار انتخاب شدم. خیلی خوشحال بودم کهدر این
سریال بازی میکنم. از همان دوران عاشق
بازیگری بودم و با علاقهاین حرفهرا دنبال میکردم. در همان روزها برای خودم آرزوهای زیادی داشتم و علاقهمند بودم
نقش های مختلف را با کارگردانان خوب تجربهکنم تا بیشتر یاد بگیرم کهخوشبختانهبهآرزویم رسیدم.
درواقع از کودکی دوست داشتم
بازیگر شوم، حتی یادم میآید وقتی معلم انشاء بهما میگفت دربارهآرزوهایمان بنویسیم، من همیشهدرباره
بازیگری مینوشتم. این آرزو را دنبال کردم تا عاقبت
بازیگر شدم.
بهنظرم دختران هم سن من در این عرصهفرصت خوبی برای این کهخودشان را نشان بدهند، ندارند. بههمین دلیل تاکنون بچههای اواخر ده60 در
بازیگری کمتر دیدهشدند، هرچند
بازیگران خوبی مثل لیندا کیانی، پریناز ایزدیار، هدی زین العابدین و... تاکنون خوب درخشیدهاند.
نمی توان کتمان کرد
بازیگرانی هستند کهخیلی راحت و بهاصطلاح با پارتی
بازی وارد این عرصهشدند، اما بهنظرم این آدم ها ماندگار نمی شوند. کسانی ماندگار خواهند شد کهتلاش میکنند و خوب ظاهر میشوند. ماندگاری در
بازیگری، خیلی سخت است.
بعد از
سریال دفترچهخاطرات، پانزدهسالگی در
سریال سال های برف و بنفشه، نوزدهسالگی در
سریال مهمانخانهای در برف و در بیست و یک سالگی هم در
سریال فراموشی با آقای سلطانی همکاری کردم. تا این کهدوبارهقسمت شد با ایشان در
سریال سر بهراههمکاری کردم و اجرای
نقش ریحانه، دختر کوچک خانوادهرا بهعهدهگرفتم.
وقتی این
نقش پیشنهاد شد و آقای سلطانی دربارهویژگی های شخصیتی ریحانهبا من صحبت کرد از این
نقش خوشم آمد. شرایط زندگی و اجتماعی ریحانهبا
نقش قبلی ام بهار در
سریال تلویزیونی دردسرهای عظیم خیلی تفاوت داشت.
سریال سر بهراهکار خوبی شد. فکر میکنم مردم هم
سریال را دوست داشتند. هیچ چیز بهتر از این نیست کهمردم از کارمان راضی باشند.
برای بازیگری از کسی هم الگو میگیرید؟ دوست ندارم از
بازیگری الگو بگیرم و علاقهمندم در این حرفهسبک خودم را داشتهباشم و کاری کهخودم فکر میکنم درست است، انجام دهم. فکر میکنم هنرمند کسی است کهبرای ایفای
نقشش خلاقیت داشتهباشد، نهاین کهکار هنرمند دیگری را تقلید کند. هرچند
بازیگرانی هستند کهشیوهکارشان را دوست دارم.
افتخار میکنم در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی در کنار
بازیگران باتجربهحضور داشتم و از آنها آموختم. هنرمند باید با انتخاب هر
نقشی تلاش خود را بیشتر کند تا روند صعودی در کارش دیدهشود. در غیر این صورت بعد از مدتی مخاطب از
بازی اش خستهمیشود و دیگر نمی تواند جایگاهخودش را در دل تماشاگر حفظ کند.
بهنظرم هنرمند باید بههر
نقش بهعنوان یک راز نگاهکند و با بهرهبردن از استعدادهای ذاتی، تکنیک های
بازیگری و... بهاسرار این راز پی ببرد و آن را بهنمایش بگذارد. بههمین دلیل تحلیل
نقش خیلی اهمیت دارد. وقتی
بازیگر خودش تحلیل درست از
نقش داشتهباشد، مسلما امکان موفقیتش بیشتر میشود و میتواند با
نقش زندگی کردهو آن را با شخصیت خودش عجین کند. در این صورت وقتی مخاطب هم
بازی او را میبیند، بدون تردید برایش باورپذیر است و او را میپذیرد.
شما اخیرا در آثار نمایشی همچون دودکش، دردسرهای عظیم و سر بهراهبازی کردید کهنوروز و ماهرمضان پخش شد. از آنجا کهفیلمنامهدر این تولیدات همزمان نوشتهمیشود و فرصت بازیگر برای تحلیل نقش کم است، چگونهبهنقش نزدیک میشدید؟ نه، اصلا از کار واهمهندارم، چون از کودکی کار
بازی را آغاز کردم و خیلی سریع هم با
نقش عجین میشوم. گرچه
بازی در آثار مناسبتی معمولا با عجلههمراهاست، اما محاسن خودش را هم دارد، زیرا همزمان شما بازتاب ها را هم دریافت میکنید و در بخش هایی از کار میتوانید اصلاحات لازم را انجام بدهید.
گرچهفیلمنامهدر آثار مناسبتی همزمان نوشتهمیشود، اما دلیل بر این نمی شود کسی در کارش کم بگذارد. ضمن این کهما کلیت قصهرا میدانیم و بعد جزئیات در فیلمنامهذکر میشود. بنابراین ما با شناخت سر کار حاضر میشویم. من معمولا فیلمنامههایی را انتخاب میکنم کهبهگروهسازندهآن اعتماد دارم. قبلا هم با ایرج محمدی تهیهکنندهو سعید سلطانی کارگردان
سریال سر بهراهکار کردهبودم و میدانستم حتما این
سریال پر مخاطب خواهد بود و کار قابل قبولی میشود.
باتوجهبهاین کهامسال ایام نوروز و فاطمیهمصادف شدهبود، داستان
سریال سر بهراهبا این ایام همخوانی داشت. این اثر موقعیت های تلخ و شیرین زیادی داشت. معتقدم وقتی اثری بهلحاظ کیفیت خوب باشد، حتی اگر در مناسبت هایی همچون نوروز و رمضان هم پخش نشود باز هم با استقبال مردم رو بهرو میشود.
ولی قبول دارید تعلیق های قصهکم بود و مخاطب با دیدن قسمت اول سریال میتوانست حدس بزند تا پایان چهاتفاقی میافتد؟ نه، اتفاقا داستان
سریال را خیلی دوست داشتم و یکی از عواملی کهدر انتخاب من دخالت داشت، قصه
سریال سر بهراهبود. بهنظرم فراز و نشیب های قصهبهاندازهکافی بود؛ ضمن این کهمخاطب از کجا میخواست حدس بزند کهپشت قضیهکلاهبرداری آسایشگاه، منصور پسر عمهریحانهاست.
اتفاقا برخلاف نظر شما معتقدم داستان این
سریال نهتنها تکراری و قابل پیش بینی نبود، بلکهموضوع آن نو و تازهبود. روی فیلمنامهخیلی کار و شخصیت پردازی ها بهدرستی طراحی شدهبود. درواقع هریک از شخصیت های قصهروحیات خاص خودشان را داشتند. بنابراین نمی توان گفت فراز و نشیب های قصهکم بود. در این
سریال بازیگران جوان در کنار هنرمندان پیشکسوت
بازی میکردند و همین تجربهخوبی بود.
علت علاقهشما بهحضور در کارهای مناسبتی و نقش های مثبت چیست؟ نقش هایی کهمعمولا
بازی کردهام در آثار مناسبتی بوده، ولی این کهفقط مثبت باشد، این طور نیست. من در
سریال «سی امین روز» کهماهرمضان چند سال پیش پخش شد، یک
نقش منفی را
بازی کردم. فکر میکنم
نقش منفی را هم میتوانم بخوبی
بازی کنم. برایم مثبت یا منفی بودن
نقش اهمیت ندارد. آنچهاهمیت دارد این است که
نقش برایم جای کار داشتهباشد و بتوانم با عشق و علاقهآن را
بازی کنم.
اما
نقش های متفاوت باعث میشود
بازیگر کلیشهای نشود.
کلیشهای شدن کاملا بهانتخاب
بازیگر بستگی دارد، من قبل از
سریال تا ثریا سهپیشنهاد را رد کردم بهخاطر این کهنمی خواستم
نقش هایی را
بازی کنم کهتکراری باشد.
نمی توانم بگویم برایم مهم نیست، ولی در انتخاب هایم کارگردان برایم اولویت دارد و این کهفیلمنامهچگونهطراحی و نوشتهشدهاست و
بازیگران مقابلم چهکسانی هستند.
چقدر منتقد کارهایتان هستید؟
اگر
بازیگر همیشهاز کارهایش راضی باشد کهکارش تمام است. همیشهباید منتقد کارمان باشیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم. بهنظرم تجربه، بهترین راهنمای آدم هاست.
بازی در هر اثر برایم تجربهارزشمندی است.
وقتی در روزگار قریب
بازی میکردم از کیانوش عیاری خیلی آموختم. او به
بازیگران تاکید میکرد کهخیلی راحت
بازی کنند و از
بازی اغراق آمیز فاصلهبگیرند. ایشان
بازی روان را بهمن یاد داد. گرچهقرار بود هشت روز کارم برای این
سریال طول بکشد، اما یک سال کنار این کارگردان بودم. از برزو نیک نژاد هم خیلی یاد گرفتم و او هم در کارهایش تاکید دارد کهباید با
نقش زندگی کرد. از راهنمایی های او در
سریال دردسرهای عظیم و فیلم ناخواستهاستفادهکردم. معمولا از هر کارگردان چیزهای تازهای یاد میگیرم.