
یکی از آفات زبان کهاز رذایل اخلاقی بهشمار میرود و انسان را از راهخدا دور میسازد، نمّامی و سخن چینی است. سخن چینی یعنی پشت سر دیگران سخن گفتن و عیبجویی کردن و بهدنبال برملا کردن عیوب دیگران بودن و حرف را از محفلی بهمحفل دیگری بردهو سخنان را پخش کردن.بدترین مردمان در اسلام سخن چینان میباشند.
سخن چین در باطن خود حقارت و ذلت را احساس میکند و برای جبران شکست های درونی و رسیدن بهاهداف شوم خود، متوسل بهاین حربه(سخن چینی) میشود. نمونهبارز آن در صدر اسلام، وقتی منافقین از مقابلهرودررو با دین اسلام و پیامبر(صلی اللهعلیهو آله) نتیجهای نمی بردند، بهوسیلهچاپلوسی و نفاق سعی میکردند بهاهداف شوم خود برسند کهخداوند متعال نفاق آنان را همیشهآشکار میساخت:
«لَوْ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالًا ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»؛ «اگر آنها همراهشما (بهسوی میدان جهاد) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید، چیزی بر شما نمی افزودند و بهسرعت در بین شما بهفتنهگری (و ایجاد تفرقهو نفاق) میپرداختند و در میان شما، افرادی سست و ضعیف هستند کهبهسخنان آنها کاملاً گوش فرا میدهند و خداوند، ظالمان را میشناسند».(توبه:47)
سخن چینی نوعی بیماری است کهاز انسان های پست و برای تخریب دیگران سر میزند کهبهپرهیز از آن سفارش شدهایم:«إِیَّاکَ وَ النَمِیمَةَ فَإِنَّهَا تَزرَعُ الضَفینَةَ وَ تُبعِدُ عَنِ اللهِ وَ النَّآسَ؛ بر تو باد بهدوری از سخن چینی، زیرا سخن چینی بذر کینهرا در دل ها میکارد و انسان را از خدا و مردم دور میکند».(تمیمی آمدی، غررالحکم، ج2، ص 521)
در مکتب امام علی(علیهالسلام)، سخن چین بهعنوان بدترین مردم معرفی شدهاست:«إِنِّی لأَعبَدُ أَن یَقُولَ قَائِلٌ بّبَاطِلٍ وَ أَن أُفسِدَ أَمرَاً قَد أصلَحَهُ اللهُ فَدَع عَنکَ مَا لا تَعرِفُ فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَیکَ بِأَقَاوِیلِ السُّوءِ؛ من از آن کسی کهبهباطل سخن گوید، یا کاری را کهخدا اصلاح کردهبر هم زند، بیزارم. آنچهرا نمی دانی، واگذار؛ زیرا بدترین مردم با سخنانی نادرست بهسوی تو خواهند شتافت».(نهجالبلاغه، نامه78)
حضرت در سخن دیگری میفرماید:«وَ شِرَارُکُمُ المَشَّاۆُونَ بالنَّمِیمَةِ المُفَرُّقُونَ بَینَ الأحِبَّةِ المُبتَغُونَ لِلبُرَاءِ المَعَایبَ؛ بدترین شما سخن چینیان هستند کهمیان دوستان جدایی میافکنند و در جست و جوی عیب های خوبان اند».(کلینی، اصول کافی، ج4، ص 71)
راهدرمان
سخن چینی مانند بسیاری از صفات رذیلهتدریجاً، بهصورت یک بیماری روانی در میآید؛ بهگونهای کهسخن چین از کار خود لذت میبرد و از اینکهپیوستهدو بهم زنی میکند، احساس خشنودی میکند و این، یکی از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی است. اینجاست کهسخن چین باید قبل از هر چیز بهدرمان انگیزههای درونی کهدر اعماق روح است، بپردازد و باید از طریق خودسازی و تفکر در عواقب سوء این صفت رذیلهو نتایج شومی کهبهبار میآورد، خود را از این معصیت کبیرهنجات دهد.
درمان حاکمان
حاکم اسلامی باید از خود زیرکی نشان دهد و بداند اگر سخن چین همدم او شود، پیوندهای وی با کارگزارانش را قطع خواهد کرد، دوستانش جرئت بیان حقایق را نخواهند داشت و سامانهاعتماد و تلاش و محبت از هم میریزد و بذر اختلاف و کینهپاشیدهمیشود کهمانع رشد و تعالی جامعهخواهد شد:«یَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لا یُقَرَّبُ فِیهِ إلاَّ المَاحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فِیهِ إلاَّ الفَاجِرُ وَ لا یُضَعَّفُ فِیهِ إلاَّ المُنصِفُ یَعُدُّونَ الصَّدَقَهَ فِیهِ غُرمَاً وَ صِلَّةَ الرَّحِمِ وَ العِبَادَةَ استِطَالَةً عَلَی النَّاسِ؛ زمانی بر مردم فرا میرسد کهمقرب نمی گردد، مگر سخن چین و جالب شمردهنشود، مگر فاجر و ضعیف شمردهنمی شوند مگر انسان های منصف. در آن زمان کمک بهنیازمندان خسارت و ضرر محسوب میشود و صلهرحم منت شمردهمیشود و عبادت، وسیلهبرتری جویی بر مردم».( نهج البلاغه، حکمت 102)
درمان عموم شنوندگان
هر شنوندهای باید بداند هر اندازهکهسخن چین بهاو نزدیک شود، رشتهمحبت او با دیگران بریدهمیشود. چهبسا سخن چین کانون خانوادهای را با یک نمامی ویران میکند و اعضای خانوادهرا کهدارای محکم ترین رشتههای محبت اند، بهاختلاف میاندازد. سخن چین رشتههای محبت را آتش میزند و بذر اختلاف و یکنهو جدایی را در دل ها میکارد. بنابراین تک تک افراد جامعهباید همان گونهکهاز پلیدی ها و زشتی ها دوری میکنند، از سخن چین نیز دوری کنند:«مَن أَطَاعَ الوَاشِیَ ضَیَّعَ الصِّدیقَ؛ هر کس از سخن چین پیروی کند، دوستی را بهنابودی میکشاند».( نهج البلاغه، حکمت 239)
پرهیز از سخن چینی باعث پایداری محبت ها و آرامش کانون خانوادهو اجتماع میشود؛ بنابراین باید در برخورد با سخن چین همهملاحظات را کنار گذاشت.
درمان خود بیمار
کسی کهگرفتار این گناهکبیرهاست، باید توجهداشتهباشد کهاز این کار جز آثار تخریبی در اجتماع هم چون اختلاف و درگیری، چیزی نصیب سخن چین نمی شود؛ مگر قرب و نزدیکی بهدربار حاکمان فاسد کهارزش فشار قبر و دوری از خدا و مردم را ندارد؛ هم چنان کهامام علی(ع) فرمودهاست:«عَذَابُ القَبرِ یَکُونُ مِنَ النَمیمَةِ؛ یکی از عوامل عذاب قبر، سخن چینی است».(حر عاملی، وسایل الشیعه، ج1، ص 239)
برای اصلاح و رهایی خود اولاً باید در مفاسد و پیامدهای شوم سخن چینی بیندشید. ثانیاً:در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی کهدربارهکیفر و عذاب های سخن چینی وارد شده، دقت کند. ثالثاً:بیاندیشد کهدر روز قیامت آن زمانی کهدر درگاهعدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی بهاعمال او حاضر میشوند، چهجوابی خواهد داد. انسان باید در این دنیا بهحساب خود رسیدگی کند تا در آخرت رسوا و مفتضح نگردد و نیز باید بکوشد تا علل و عوامل سخن چینی را بشناسد تا بتواند باید از بین بردن علت، معلول را از میان بردارد.