فیلم های زنانهسینمای ایران را بهتر بشناسید
بهمناسبت اکران فیلم رگ خواب ساختهحمید نعمت اللهبهسراغ فیلم هایی با محوریت زن در سینمای ایران رفتیم و بهبررسی جایگاهفیلم های زنانهدر سینمای کشورمان پرداختیم . فیلم هایی با محوریت زن در گذر زمان توانستهاند جایگاهخوبی در میان مردم بازکنند و فیلمسازان زن بیشتر مورد توجهقرار گرفتند.
تغییرات سیاسی در ایران از اواخر دههشتاد بهطور مستقیم بر سینما هم تأثیر گذاشت. تعداد فیلمسازان زن و کسانی کهدربارهزن فیلم ساختند رشد کرد و بیش از آن، محتوای نگاهبهزن هم عوض شد. زن دیگر فقط مکملی برای قهرمان داستان نبود و خود میتوانست بهتنهایی قصهساز باشد و چالش درست کند و بحث راهبیندازد. از این حیث دههشتاد آغاز جدی اکران رگ خواب آخرین ساختهحمید نعمت الهدر سینمای ایران جدا از این کهیک بار دیگر بازیگری لیلا حاتمی را اثبات میکند و باز هم جدی گرفتن بیشتر نعمت الهرا بهیاد سینما میاندازد و مخاطب را کیفور میکند از صدای همایون شجریان و آهنگ پورناظری؛ توانایی، ظرفیت و داشتههای سینما برای نشان دادن زندگی زن از نمای نزدیک را یادآور میشود. از این حیث، رگ خواب در کنار آثاری مهم از سینمای ایران قرار میگیرد کههر کدام بهشکلی بهزن و زندگی او پرداختهاند. اما پیش از آن کهدربارهاین فیلم ها حرف بزنیم باید ابتدا چند مسألهرا حل کرد. نخست این کهآیا مفهومی واقعی بهنام سینمای زنانهدر برابر سینمای مردانهوجود دارد و اصولا میتوان سینما را با چنین خط پررنگی بهدو نیم تقسیم کرد؟ پاسخ بهاین پرسش خود نیازمند پرسش هایی در سطوح دیگر است:آیا سینمای زنانه، سینمایی است کهزنان آن را میسازند، یعنی ذهنیت و نگاهزنانهدر آن غالب است یا آن کههر فیلمی کهبهروانشناسی و جامعهشناسی زنان بپردازد زنانهمحسوب میشود؟ بهنظر میرسد سینمایی را باید زنانهاطلاق کرد کهدربارهزن باشد و نهلزوما ساختهنگاهزنانهو این اصلی است کهپذیرفتهشدهاست و دلایل تأیید یا رد آن در چنین نوشتاری نمی گنجد.
فیلم هایی با محوریت زن در سینمای ایران
از این نظر و با نگاهی بهتاریخ سینما در جهان، میتوان
سینمای زنانهرا بهوضوح در آثار فلینی، برگمن و کیشلوفسکی مشاهدهکرد. بهطور خاص سه
فیلم پرآوازهکریستف کیشلوفسکی- آبی، سفید و قرمز- شاید زنانهترین
فیلم های تاریخ باشند. در سطح
سینمای ایران اما موضوع کمی متفاوت است. از زمانی کهسینما بهشکل مدرن در
ایران پا گرفت- شاید حدود شصت سال پیش- تعداد
فیلم های موفقی کهبهطور خاص دربارهزن حرف میزنند هموارهدر برابر حجم انبوهی از
فیلم های مردانهناچیز بودهاست. تا پیش از انقلاب بهجز دو، سه
فیلم بلند و چند مستند، مثل
فیلم هایی کهشهلا ریاحی یا فروغ فرخ زاد ساختند، زن حضوری حقیقی در سینما ندارد.
در محتوای
فیلم ها هم اگر هست، اصولا برای فروش بیشتر و رنگ و لعاب است و اگر بگذریم از آثار ارزشمندی مثل خشت و آینه، گزارش و رگبار،
سینمای ایران پیش انقلاب خالی از مفهومی بهنام
سینمای زنانهخواهد بود. بعد از انقلاب و در دهشصت مرضیهبرومند و بعدتر، پوران درخشنده، تهمینهمیلانی و رخشان بنی اعتماد بهعنوان نخستین زنان کارگردان
ایران وارد سینما شدند. بهغیر از برومند کهکار عروسکی و کودک میکرد، محتوای آثار سهزن دیگر اگرچهبهطور خاص دربارهزنان نبود اما خانوادهنقش اساسی در کار آنها داشت و نشان دادن خانوادهبدون زن و حضور و شخصیت و روح آن، مسلما بی معنی است. از دههفتاد بهبعد همان قدر کهفعالیت زنان
فیلمساز بیشتر شد آثاری هم دربارهخودِ زن ساختهشد و
سینمای ایران عملا دارای
سینمای زنانه–
سینمایی کهدربارهزن حرف میزند و نهلزوما
سینمایی کهزنان آن را میسازند- شد.
تغییرات سیاسی در
ایران از اواخر دههشتاد بهطور مستقیم بر سینما هم تأثیر گذاشت. تعداد
فیلمسازان زن و کسانی کهدربارهزن
فیلم ساختند رشد کرد و بیش از آن، محتوای نگاهبهزن هم عوض شد. زن دیگر فقط مکملی برای قهرمان داستان نبود و خود میتوانست بهتنهایی قصهساز باشد و چالش درست کند و بحث راهبیندازد. از این حیث دههشتاد آغاز جدی
فیلم زنانه
ایران است.
فیلم هایی همچون زندان زنان، شام آخر، واکنش پنجم، دنیا در نیمهنخست این دهو
فیلم های دیگری مثل چهارشنبهسوری، خون بازی، دعوت و بسیاری از
فیلم های دیگر در سال های میانی این دهحاکی از آن است کهتوجهبهنقش زن در سینما جدی تر از پیش شدهاست.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
مسألهدوم در رابطهبا
فیلم هایی است کهزنان در آنها حضور دارند. تغییرات فرهنگی و اجتماعی
ایران از اواسط دههفتاد بهبعد بسیاری از
فیلمسازان را بر آن داشت کهاز زن بنویسند و بسازند. اما همین تغییرات اجتماعی جهت نگاه
فیلمسازان را بیش از آن کهانسانی کند، اجتماعی کرد. یعنی زن نهبهعنوان یک زن، بلکهبهعنوان زنی در اجتماع مطرح شد، بنابراین بسیاری از ویژگی های درونی و ذاتی او کمتر بهتصویر درآمد. در مقابل زنانی ساختهشدند کهدر تلاش برای اثبات جایگاهخود در دهدوم و سوم انقلاب، همپای مردان کار میکردند و مدرن بودند.
بهطور خاص در این سال ها معدود
فیلم هایی هستند کهدربارهیک زن، با تمام بالا و پایین های شخصیتی و فشارهای اجتماعی بههمراهدردهای شخصی اش باشد. در
سینمای ایران چنین
فیلم هایی حداقل دربارهمردان کم ساختهنشدهکهاز معروف ترین آنها، شب یلدای کیومرث پوراحمد است. در شب یلدا با احمد سر و کار داریم کهدر تمام
فیلم غرق در دنیای خودش است و حتی وقتی کهبا جامعهو اطراف در ارتباط است، دریچهدوربین، رو بهدرون اوست. در این معنا، مراد از
فیلم های زنانهدر این نوشتار، آن دستهاز آثاری است کهتلاش میکنند شخصیت و درون یک زن را نشان دهند، نهلزوما آنهایی کهدربارهگروهی از زنان یا تلاش آنها برای گرفتن حق خود در جامعهساختهشدهاند.
لیلا- داریوش مهرجویی
لیلا آخرین
فیلم از چهارگانهای است کهداریوش مهرجویی دربارهزنان ساخت و از این نظر یکی از معدود
فیلمسازان مرد
ایران است کهآثار متنوعی دربارهزن از خود بهجا گذاشتهاست. لیلا بهنوعی پایانی بر این روند مهرجویی هم بود و اگر چهبعد از آن درخت گلابی را هم ساخت اما هیچ گاهبهجایگاهلیلا و سه
فیلم قبل از آن دست پیدا نکرد. لیلا داستان لیلا و رضاست کهبعد بهچالش کشیدهمیشود. لیلا بچهدار نمی شود و این اگرچهبرای رضا اهمیتی ندارد اما دستمایهفشار خانوادههاست کهدرنهایت لیلا را وادار میکند کهبرای شوهر خود زنی پیدا کند. مهرجویی در این
فیلم سرتاسر لیلایی را نشان میدهد کهدر عین آرامش و قدرت، درونی مشوش و نگران دارد.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
در
سینمایی کهتا پیش از آن زن یا بهعنوان مادری مهربان و از خودگذشتهبهتصویر میآمد یا شخصیتی کهطلبکار از اجتماع خود است، لیلا در میانهطیف، کسی است کههمهاست و هیچ کدام نیست. مهرجویی لیلا را آن طور تصویر کردهکهکلیشههای رایج را بشکند و تماشاگر را با زنی آشنا کند کهبر خلاف نماد مرسوم از زن در
سینمای بعد از انقلاب، تصنعی و باسمهای نباشد. در این وضع هیچ کس بهتر از لیلا حاتمی نمی توانست این دوگانگی – سردی و بی تفاوتی در مقابل بههم ریختگی درونی- را بهتماشاگر نشان دهد. لیلا از طرف دیگر تلنگری اجتماعی هم بهمفهومی پرچالش در دههفتاد - عدم توانایی زوجین در فرزندآوری- بود.
این
فیلم در آن سال ها سر و صدای زیادی بهپا کرد. عدهای مهرجویی را ستودند بهخاطر مطرح کردن موضوعی چالش برانگیز و عدهای دیگر نقد کردند بهجهت ترویج ازدواج مجدد. فراتر از هر دو این دیدگاهها، اما امروز آنچهاز لیلا باقی ماندهاست نگاهموشکافانهو دقیق داریوش مهرجویی است بهزنی بهنام لیلا و نشان دادن پیچیدگی های درونی او.
سگ کشی - بهرام بیضایی
بهرام بیضایی احتمالا تنها
فیلمساز
ایرانی است کهدر تمام آثارش زن یا مرکز ثقل داستان است یا جایگاهبسیار ویژهای در قصهدارد. از آثار اول او، رگبار، غریبهو مهو چریکهتارا، تا
فیلم های بعدی اش، باشو غریبهکوچک، مسافران و شاید وقتی دیگر، دیدگاهروشنی دربارهزنان، همراهبا احترام وجود دارد کهجهان بینی بیضایی را نشان میدهد.
ارزش چنین رویکردی بهزن، زمانی بیشتر مشخص میشود کهمروری محتوایی بههمهآثار بیضایی در کنار دیگر
فیلم های
سینمای ایران داشتهباشیم و دستِ آخر برسیم بهسگ کشی.
فیلمی درخشان کهبیضایی بعد از ١٠ سال اجازهکار نداشتن، آن را ساخت و اکران کرد. سگ کشی
فیلمی دربارهفریبکاری آدم ها در عصر هجوم سرمایهداری است کهقهرمان آن، گلرخ کمالی، با بازی مژدهشمسایی ایفاگر نقش زنی مستقل و روشنفکر است کهتصمیم میگیرد برای نجات شوهرش از زندان، چک های او را از بین طلبکارانش جمع کند.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
این عزم او را در موقعیتی قرار میدهد کهنقدی بر وضع آسیب پذیر زن در اجتماع و مناسبات مردانهوارد کند. در انتها وقتی زن زخم خورده، آخرین ضربهرا هم از خیانت شوهرش دریافت میکند، دیدگاهمنحصربهفرد این نویسندهو
فیلمساز بهموقعیت زن در روزگار معاصر برجستهمیشود. بیضایی در سگ کشی زنی را بهتصویر میکشد کهدر مهلکهای نفسگیر قرار میگیرد اما تا پایان راه، تا نابودی خودش پیش میرود. گلرخ کمالی از معدود زنانی در
سینمای ایران است کهاز فضای روشنفکری خارج و بهدنیای واقعی
ایران- آن طور کهبیضایی تصویر کرده- وارد میشود.
در این وضع زنی را از نمای نزدیک میبینیم کهدر تمامی داستان درحال ستیز با دنیای اطراف خود است. گلرخ همچون دیگر زنان
سینمای بیضایی، ماهیتی اسطورهای دارد و تلاقی اش با زندگی واقعی، چارهای جز جنگ برایش باقی نمی گذارد. سراسر سگ کشی نشان دادن جدال گلرخ با اتحاد نامبارک فریبکاری، مردسالاری، قدرت و پول است.
گیلانه- رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب
از بین
فیلمسازانی کهاز حوزهمستند بهداستانی روی آوردند، رخشان بنی اعتماد هموارهجایگاهی منحصربهفرد داشتهاست. ملموس و واقعی بودن شخصیت هایی کهاو خلق میکند، در کنار اندوهی کهدارند و دردی کهمیکشند، جز از تاثیرات زندگی در دنیای مستند نیست و بههمین دلیل هم هر اثرش بهمثابهاتفاقی در
سینمای ایران است.
بنی اعتماد بهعنوان
فیلمساز زن هموارهشخصیت های زنانی را خلق کردهکهباورپذیرند و از این رو لیست بلندبالایی از کاراکترهای زنِ درست و حسابیِ
سینمای ایران متعلق بهاوست. در میان همه
فیلم هایش اما گیلانهبا بازی فاطمهمعتمدآریا یگانهبهنظر میرسد. گیلانه
فیلمی دو اپیزودی بود کهنیمی از آن را بنی اعتماد کارگردانی کرد و نیمی را محسن عبدالوهاب و این واقعیت کهبعد از سیزدهسال از ساخت آن، همهگیلانهرا
فیلمی از بنی اعتماد میدانند شاهدی بر اصیل بودن زنانی است کهخلق کردهاست.
گیلانهنگاهی بهاوایل جنگ و اعزام نیروهای جوان بهجبهدارد. ننهگیلانهبههمراهپسر و دختر جوانش در کوران جنگ و در بمباران های تهران، زندگی دشواری را میگذرانند. پسر گیلانهبا بازی بهرام رادان، زخم خوردهاز جنگ، جسمی ناتوان دارد و فاطمهمعتمدآریا در نقش گیلانهدر پی سرپا نگهداشتن زندگی با زمانهدرگیر است. نوع بازی معتمدآریا در این فیلم اگرچهمنتقدانی هم دارد کهآن را بیش از حد برونگرایانهو اغراق آمیز میدانند، اما چنان است کهگیلانهرا بهزنی ماندگار در سینمای ایران تبدیل کردهاست.
تفاوت گیلانهبا دیگر شخصیت های زنانه
سینمای ایران این است کهاو هم اگرچهدر تلاش برای زندگی و جدال با مشکلات است، اما بر خلاف دیگران، رویکردی سلبی بهاطراف ندارد. گیلانهتلاش میکند کهخانه، زندگی و فرزند خود را نگهدارد بدون آن کهرفتارش حاوی مفاهیم گل درشت اجتماعی یا طبقاتی باشد. چنین رفتاری از او شخصیتی ساختهکهفراتر از طبقهمتوسط شهری، نمایندهطبقات دیگر اجتماعی هم باشد و برای نخستین بار سیمای زنی را بهتصویر میکشد کهجوانی را گذراندهو تا رسیدن بهمرگ، کهدور هم نیست، هنوز دل بهزندگی دارد.
من ترانهپانزدهسال دارم- رسول صدرعاملی
ترانهدرست در زمان افول
فیلم هایی ساختهشد کهبهرام رادان و محمدرضا گلزار ستارههای آن بودند و از مصایب جوانی بهنازل ترین شکل ممکن حرف میزدند. رسول صدرعاملی اگرچهپیش از ترانه، دختری با کفش های کتانی و بعد از آن، دیشب باباتو دیدم آیدا را ساخت، اما هیچ کدام نتوانستند تاثیری کهترانهبر
سینمای ایران و در سطحی بزرگتر، بر خانوادههای
ایرانی گذاشت، بگذارند. این
فیلم در عین حال کهبهرسم
سینمای آن روزها از جوانی حرف میزد ولی روی دیگر سکهرا هم نشان میداد. ترانه١٥سالهبر اثر مشکلات خانوادگی خود با پسر ثروتمندی آشنا و با وجود مخالفت ها، با او محرم میشود. زمانی کهپسر ترانهرا رها میکند، چالش، فرزندی است کهدر شکم دارد و کار اصلی صدرعاملی این جا آغاز میشود.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
نوک پیکان حمله
فیلمساز بهصورت همزمان بهسمت سنت و ازدواج در سنین پایین است و خانوادهها و نگاهآنها بهدغدغههای جوانان و روابط دختر و پسر. بار اصلی این
فیلم اما، در کنار
فیلمنامهدرخشان کامپوزیا پرتوی، بر دوش بازیگر نوجوان آن، ترانهعلیدوستی است.
نوع بازی ترانهدر این
فیلم، کیفیت بازیگری زنان در
سینمای ایران را تغییر داد. ترانهتنها و از هم پاشیده، با فرزندی در شکم، بی پناه، در آستانهانتخاب بزرگی است. یا بهجبرِ عرف باید جنین را از بین ببرد یا نگهدارد و با عرف بجنگد. ترانهدر
فیلم دایما درحال ستیز با خود و دنیایش است. دوربین صدرعاملی اگرچهگاهبهسمت اتفاقات و افراد دیگر هم میرود اما نشان دادن روح و دنیای درونی ترانهوظیفهاصلی اش است و منصفانهاز عهدهاین کار بهبهترین شکل برآمدهاست. این
فیلم در سال ١٣٨٠ جوایز بهترین کارگردانی،
فیلمنامه، چهرهپردازی و نقش اول زن از جشنواره
فیلم فجر را بهدست آورد. در همان سال جشنوارهلوکارنو هم سهجایزهمهم خود را بهاین
فیلم داد.
بههمین سادگی - رضا میرکریمی
بههمین سادگی سهل و دشوارترین
فیلم سینمای ایران دربارهزن است. سهل از آن جهت کهدر طول
فیلم نهدیالوگ خاصی میشنویم و نهاتفاق خاصی میبینیم و دشوار از آن جهت کههمین نشنیدن و ندیدن، سطح مفاهیم را در عمقی قرار دادهکهبرای تماشاگر عادی قابل لمس نیست. رضا میرکریمی قبل از این
فیلم تجربیاتی مختلف در کارگردانی داشت کههرکدام بستهبهموقعیت خود، روابط نزدیکی با سنت و مذهب داشتند. مهمترین اثر میرکریمی تا پیش از بههمین سادگی، خیلی دور خیلی نزدیک بود و در زمانی ساختهشد که
فیلم هایی موسوم بهمعناگرا رواج پیدا کردهبودند. بههمین سادگی اما معنا را در سطحی پنهان از
فیلم و با فرمی بشدت مدرن بهمخاطب عرضهمیکند.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
چنین رویکردی قطعا دشوار خواهد بود اما آنچه
فیلم را نجات دادهبازی درخشان هنگامهقاضیانی در نقش طاهرهاست. زنی بشدت تنها، با دو فرزند کوچک کهدر دام افسردگی، هوای زندگی عشایری کودکی خود را کردهاست. میرکریمی در گفت وگویی بههمین سادگی را
فیلمی معرفی میکند کهبرگرفتهاز زندگی همهزنانی است کهدر زندگی دیدهیا دربارهآنها داستان خواندهاست. بههمین جهت زنانگی
فیلم در سطحی بسیار بالاست و هنگامهقاضیانی در تمام لحظههای
فیلم یک زن واقعی و بهتمام معناست.
از طرف دیگر ترفند کارگردان در نشان دادن یک روز از زندگی طاهره، نزدیکی مخاطب با او را بیشتر میکند. طاهرهتنهایی هایی بهغایت شبیهبههمهزنان خانهدار و با تفکرات سنتی دارد و در بین همهزنان
سینمای ایران نمونهکاملی از این گروهاست. درنهایت وقتی قرار است در
فیلمی کمتر حرفی زدهشود، اجرای بازیگر مهمترین عامل در شکست یا موفقیت اثر خواهد بود. هنگامهقاضیانی با بازی خود بههمین سادگی را کهمیتوانست
فیلمی فاجعهبار در کارنامهرضامیرکریمی باشد به
فیلم زنانهای تبدیل کرد کهدر فهرست چنین
فیلم هایی هموارهجای دارد.
رگ خواب- حمید نعمت اله
رگ خواب آخرین زنانه
سینمای ایران، اگرچهبهترین آنها نیست اما تفاوت هایی با دیگران دارد کهآن را در جایگاهی ویژهقرار دادهاست. مینا با بازی لیلا حاتمی بعد از جدایی از همسرش بهدنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران، مدیر رستورانی کهدر آن کار میکند، آشنا میشود. کامران سرپناهی بهاو میدهد. مینا تحت تأثیر حمایت ها و محبت های کامران بهاو دل میبازد. کامران نیز بهمینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا بهکامران کاستهنمی شود و اوج میگیرد، اما کامران دیگر قصد ادامهندارد و این آغاز فروپاشی میناست. حجم این فروپاشی آن قدر خوب نوشتهشدهو بازی لیلا حاتمی آن قدر درخشان است کهیکی از ماندگارترین زنان
سینمای ایران بهوجود آمدهاست.
مهم ترین فیلم های زنانهسینمای ایران
مینای رگ خواب اما تفاوت های بزرگی با دیگران دارد. او برای ساختن و ستیز نیامدهاست. مینا زندگی میخواهد و خانوادهو عاشقیت. حضورش نهبرای اثبات چیزی بهکسی است و نهطبقهاجتماعی و سیاسی خاصی را نمایندگی میکند. مینا فراتر از هر آنچههمیشهزن در
سینمای ایران بهآنان نسبت دادهمیشود، تنها یک زن است. درواقع نعمت الهزنی را ساختهو بهتصویر کشیدهکهاگرچهقوی ترین و کامل ترین زن نیست اما یکی از دقیق ترین و درست ترین زنان سینماست. حالات درونی و گریهها و روح پریشان مینا درست همان چیزی است کهدرواقع وجود دارد و این ارزش کار نعمت الهرا دوچندان کردهاست.
زن در بسیاری از
فیلم ها حاوی ویژگی هایی است کهاو را جذاب کردهاست:یا توان جنگیدن با دنیای اطراف دارد یا در پی گرفتن حق خود از دنیاست یا نماد از خودگذشتگی و نگهداشتن ستون های خانوادهبهتصویر کشیدهمیشود، اما مینا هیچ کدام از اینها نیست. مینا دلتنگ پدرش است و بی پولی او را ضعیف کردهو با محبتی، دل میبازد و بعد، دوران اضمحلال شروع شدهو هر آنچهدر سر دارد فرو میریزد و زشتی حقیقت خود را نشان میدهد. مینا زیر حجم این آوار لهشد اما از خاک خود، دوبارهسربلند کرد و این بزرگترین حقیقت زن است، آن جا کهبرخلاف مرد کهسخت است و استوار و زود دود میشود، توان زندگی بیشتر دارد و با ذات خود، رنج ها را از رو میبرد:مثل کاری کهمینا- یک زن واقعی- انجام داد.