
تأثیرات فیلم ها بهخصوص فیلم های نامناسب بر روی کودکان را باید جدی گرفت. نقش فیلم در سلیقهسازی و پرورش افکار عمومی بسیار موثر است و میتواند از این راهاندیشهو سلیقههای نو را در افراد شکل دهد.تاثیر فیلم بر روی افراد یکسان نیست ولی فیلم بیشترین تاثیر را بر روی گروهکودک و نوجوان و افراد کم دانش میگذارد.
کودکی سرنوشت سازترین مرحلهزندگی و دوران معصومیت، شادمانی، آرامش و خلاقیت است. این وظیفههر پدر و مادری است کهبرای حفظ این ویژگی ها در کودکش تلاش کند و او را با سلامت روانی بهمراحل بعدی زندگی تحویل دهد. متاسفانهبرخی والدین بهاین امر توجهنمی کنند.
شما چند تا فرزند دارید؟ یکی؟ دو تا؟ سهتا؟ آیا اگر صد تا بچههم داشتهباشید، حاضر میشوید بهیکی از آنها غذایی را بخورانید کهمسموم است؟ یا او را بهجایی ببرید کهپر از مواد آلودهاست؟ مسلماً نه. پس چطور است کهبعضی از پدر و مادرها حواسشان بهخوراک روانی فرزندشان نیست؟
باور کنید نمی خواهم شعار بدهم، اما تأثیر مسئلهکم توجهی بعضی از والدین بهکیفیت فیلم ها و موسیقی هایی کهکودکشان را در معرض آنها قرار میدهند، کمتر از تأثیر یک وعدهغذای ماندهو مسموم یا نفس کشیدن در یک اتاق پر از مونوکسید کربن نیست. تأثیری کهاین رسانهها روی روان کودک شما میگذارند، یک تأثیر چند جانبهاست کهحالا حالاها از ذهن فرزند شما پاک نخواهد شد.
چند کلام حرف تأسف بار اما ضروری
متأسفانهامروزهکار بعضی بی توجهی های بعضی از پدر و مادرها بهجایی رسیدهاست کهناخواستهاین جملهبهذهن متبادر میشود که«پدر و مادر هم، پدر و مادرهای قدیم». شرح حال نمونهای از این پدر و مادرها را همین چند وقت پیش از زبان یکی از دوستان شنیدم:«میز شام کهآمادهشد، زن و شوهر جوان صاحبخانهکهیک دختر شش سالهداشتند، از مهمان ها خواستند کهسر میز بنشینند.
تلویزیون از قبل روشن بود و فیلمی پخش میشد کهسانسور نشدهبود. تقریباً حواس هیچ کدام از بزرگترها بهآن فیلم نبود و وقتی هم کهسر میز نشستیم، تمام حواس ها رفت بهغذا و بگو و بخند. دخترک صاحبخانهبا دو تا بچهدیگر کهمهمان بودند، کنار هم سر میز نشستهبودند و غذا میخوردند. ناگهان بچهها ساکت شدند. باز هم کسی حواسش نبود. من هم تصادفاً وقتی متوجهصحنهجنسی فیلم شدم کهبهنظرم چند ثانیهای از تماشای آن صحنهتوسط بچهها گذشتهبود.
با چشم و ابرو از صاحبخانهخواستم تلویزیون را خاموش کند اما او با بی تفاوتی نجوا کرد:«الآن تموم میشه». راست میگفت. فیلم همانجا تمام شد اما برای بچهها تازهآغاز ماجرا بود چون شروع کردند بهبوسههای آن مدلی و حرف زدن دربارهآن. و متأسفانهباز هم پدر و مادرها با بی تفاوتی و حتی گهگاهی هم قربان صدقهی تشویق آمیزشان با صحبت های بچهها در این بارهبرخورد کردند».
متأسفانهامثال این قبیل پدر و مادرها زیاد شدهاند. بهعنوان یک مثال دیگر، چند وقت پیش کودک هفت سالهای را دیدم کههمزمان با صدای یکی از خوانندههای زیر زمینی با گرفتن کنترل تلویزیون جلوی دهانش و ورجهوورجهکردن روی مبل، ادای او را در میآورد کهگذشتهاز موسیقی جنون آمیزش، محتوای شعرش هم بیمارگونهبود. و متأسفانهاین قبیل قصهها ادامهدارند...
قبل از اینکهوارد این بحث شویم باز هم روی این نکتهتأکید میکنم کهتأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر کودک شما، بهدوران کودکی محدود نمی شود. با توجهبهاین مسئلهبهچند مورد از این آثارآسیب زا در کودکان میپردازیم:
یک ژست مادام العمر
شما بهعنوان یک فرد بزرگسال، خاطرات کودکی تان را چگونهمیبینید؟ مثلاً بهصورت تصویر میبینید؟ یا بهصورت یک مفهوم ذخیرهشدهدر حافظهبلند مدت تان؟ آیا میدانید کهبچهها از هر چیزی کهمیبینند یا میشنوند و یا بههر نحوی با آن مواجهمیشوند یک تصویری در ذهنشان درست میکنند؟ تصویری کههم خاطرهآنها را میسازد و هم شکل و شمایل نگرش آنها را نسبت بهخودشان، دنیا و آیندهتعیین میکند؟ با این شرایء دیگر خودتان تأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر فرزندتان را حساب کنید!
یک بلوغ نصفهنیمهو بدموقع
بهطور کلی مراحل رشد انسان طوری برنامهریزی شدهاست کهدر هر مرحلهجنبههای مختلف وجودی فرد پا بهپای هم بالا میآیند. مثلاً در نوجوانی هم جسم شروع بهرشد میکند، هم فکر، هم روابط اجتماعی و هم دغدغههای جنسی. این هماهنگی بین جنبههای مختلف رشد، اهمیت خیلی خیلی زیادی دارد.
چون اگر این جنبهها با هم هماهنگ نباشند و مثلاً یکی از جنبهها حتی بهشکل سطحی از بقیهجلو بزند، فرد دچار سردرگمی و اضطراب میشود. پس بههمین دلیل مهم، باید کودکان را از دیدن فیلم ها و شنیدن آهنگ هایی کهمحتواهای نامناسب دارند، بهشدت دور نگهداشت و از توجیهاتی مانند اینکه«بچهاست»، «از این چیزها سر در نمی آورد» و... بهشدت پرهیز کرد. چون دقیقاً بههمین دلیل کهاو بچهاست و از این مسائل سر در نمی آورد، این جور چیزها میتوانند برای حال و آیندهاو حتی خطرناک باشند.
معصومیت از دست رفته
فرقی نمی کند فیلم باشد یا موسیقی، وقتی کهکودک شما چیزی را میبیند یا میشنود کهمحتوای سالمی ندارد، در واقع دارد ذرهذرهاز معصومیتش دور میشود و آثار این دور شدن، در مراحل بعدی زندگی او مانند نوجوانی و جوانی خودش را نشان خواهد داد.
یک عامل خطر
در مباحث بهداشت روانی یک اصلی وجود دارد. این اصل میگوید وقتی یک فرد بهبیماری روانی مبتلا میشود کهزمینهجسمانیِ آن بیماری، در محیطی قرار بگیرد کهاحتمال بروز بیماری را افزایش میدهد. این اصل نشان میدهد کهمحیط چقدر میتواند در سلامت یا بیماری ما نقش داشتهباشد. پس لطفاً این مسئلهرا بهشکلی خاص جدی بگیرید. فیلم ها و موسیقی های نامناسب طوری هستند کهحتی روان یک آدم عاقل و بالغ و سالم را هم دچار خمودگی و افسردگی میکنند چهبرسد بهروان دنیا ندیدهو آسیب پذیر یک کودک!
اگر از قلم کمی تا قسمتی علمی بندهدر این یادداشت، خستهشدید از شما عذرخواهی میکنم، اما بهنظرم آمد کهنوشتن بهزبان علم شاید بتواند این یادداشت را از اتهام بهشعارزدگی دور نگهدارد و ذهنیت های منصف را نسبت بهواقعیت این مقولات بیدار کند.