کتاب ملت عشق پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه
کتاب همان یار مهربانی است کهدر سالهای دبستان بارها و بارها در گوشمان این جملهرا زمزمهمیکردند و شاید با گذر زمان بهاهمیت وجود کتاب و تاکید بر کتابخوانی بیشتر پی ببریم. کتاب های ماندگاری در طول تاریخ نگاشتهشدهاند و بارها و بارها بهتجدید چاپ رسیدهاند.
اگر بخواهیم یکی از ماندگارترین و پرفروش ترین کتاب های طول تاریخ را معرفی کنیم باید نامی از کتاب پرطرفدار ملت عشق بهترجمهارسلان فصیحی ببریم کهبارها و بارها تجدید چاپ شد و هنوز هم طرفداران زیادی در دنیای ادبیات دارد.
با کتاب ملت عشق الیف شافاک بیشتر آشنا شوید
نام نویسنده: الیف شافاک
نام مترجم : ارسلان فصیحی
ناشر : انتشارات ققنوس
سال انتشار : 2010 میلادی
کتاب ملت عشق نوشتهالیف شافاک
الیف شافاک نویسندهترک تبار و مشهوری است کهرمان های متعددی بهزبان های مختلف نوشتهاست کهبرخی از آنها در کشور ما ترجمهاست. ملت عشق یکی از پرطرفدارترین آثار الیف شافاک اشت کهارسلان فصیحی آن را بهزبان فارسی ترجمهکرد.
سال 2010 بود کهالیف شافاک ملت عشق را با زبان ترکی و انگلیسی منتشر کرد و بعد از چیزی حدود 500 بار تجدید چاپ رکورددار پرفروش ترین کتاب در طول تاریخ ادبیات ترکیهاست.
ارسلان فصیحی سال 89 کار ترجمهکتاب الیف شافاک را آغاز شد و در نهایت اولین بار این ترجمهسال 94 منتشر شد تاکنون بیش از 70 بار تجدید چاپ شدهاست.
الیف شافاک نویسندهکتاب پرطرفدار ملت عشق
داستان کتاب ملت عشق دربارهکیست
داستان پرطرفدار احوالات شمس و مولانا قصهاصلی کتاب ملت عشق را در ذهن نویسندهتجلی کرد و داستانی منتشر شد کهدر کشورهای مختلف دنیا طرفداران خاص خود را دارد.
ملت عشق روایتگر داستان زندگی اللا روبینشتاین شخصیت اصلی قصه، زنی 40 سالهاست کهبعد از 20 سال زندگی مشترک بهفکر کشف و شهود و ایجاد تغییری شگرف در زندگی میافتد و سفر پرماجرای او داستان محوری کتاب الیف شافاک میشود.
ملت عشق روایتی از دو داستان است کهیکی همان اللا روبینشتاین زن جستجوگری است کهبهدنبال تجربهعشق و رهایی در زندگی است و دیگری داستانی از احوالات شمس و مولانا و مواجهاین دو با هم است.
کتاب ملت عشق پرطرفدارترین کتاب تاریخ ترکیه
در بخشی از کتاب ملت عشق چنین آمدهاست : خیلی وقت پیش بود. بهدلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرأت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم هایی شناختم. قصههایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفش های آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی - مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت.
هیچ بهاین موضوع اندیشیدهای کهشاعری، آن هم شاعری کهآوازهاش عالمگیر شده، انسانی کهکار و بارش، هستی اش، چیستی اش، حتی هوایی کهتنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاههزار بیت پر معنا گذاشتهچطور میشود کهخودش را «خاموش» بنامد؟
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سال هاست بههر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و بهگفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرف ها را ... اما چیزی کهوادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود.
اغلب مفسران مثنوی بر این نکتهتاکید میکنند کهاین اثر جاودان با حرف «ب» شروع شدهاست. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری کهتخلصش «خاموش» بوده، ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟ همهبخش های این رمان نیز با همان حرف بی صدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگهدار. چون در این راهها چنان حقیقت هایی هست کهحتی هنگام روایت شان هم باید بهمثابهراز درآیند.»
کتاب ملت عشق ترجمهارسلان فصیحی
ملت عشق توسط افراد زیادی ترجمهشد اما طبق شنیدهها اولین ترجمهاین اثر متعلق بهارسلان فصیحی است و این مترجم و نویسندهکشورمان در یک گفتگو دربارهاین اتفاق گفت :الیف شافاک کتابی بهنام «ملت عشق» ندارد و این نامی است کهمن برای ترجمهفارسی کتاب او گذاشتهام.