خاطره تلخ بازیگر سایه بان در خندوانه + تصاویر

شب متفاوت محمدرضا غفاری در خندوانه

برنامه‌خندوانه‌با اجرای رامبد جوان شب گذشته‌10 اسفند 1397 ساعت 23 روی آنتن شبکه‌نسیم رفت. رامبد جوان در این برنامه‌میزبان محمدرضا غفاری بازیگر سریال آشپزباشی و سایه‌بان بود.

در این برنامه‌از خندوانه‌سهیل غلامرضاپور به‌عنوان کمدین حضور داشت و حضور جناب خان هم حال و هوایی دیگر به‌برنامه‌بخشید.

محمدرضا غفاری در خندوانه از بازی تا گفتگویی متفاوت

محمدرضا غفاری بازیگر آرام سینما و تلویزیون بعد از سلام و احوال پرسی با مخاطبان خندوانه‌درباره‌سریال هایش و بازی در سینما گفت :من در سریال آشپزباشی و سایه‌بان بازی کردم و واقعا لذت بردم اما بازی در سینما تفاوت های زیادی در من ایجاد کرد . من عاشق سینما بودم و شاید باورتان نشود اما فیلم شام آخر آقای جیرانی را بیش از 27 بار دیدم و کم کم در سینما با آدم هایی آشنا شدم که‌درس های زیادی از آنها یاد گرفتم .

محمدرضا غفاری مهمان رامبد جوان در خندوانه

بازیگر سایه‌بان ادامه‌داد :من آدم کم معاشرتی هستم اما بهترین دوستان من در سینما مهرداد صدیقیان ، هومن سیدی ، صابر ابر و ساره‌بیات هستند و کار کردن با محمدرضا هنرمند برای من مثل دانشگاه‌بود و ژاله‌صامتی بانویی است که‌خیلی چیزها از او یاد گرفتم.

محمدرضا غفاری درباره‌کارگردانی که‌دوست دارد با او کار کند گفت :محمود غفاری کارگردان شماره‌17 سهیلا شخصی است که‌من خیلی دوست دارم همیشه‌با او کار کنم و یکی از نقش هایی که‌خودم آرزوی بازی در آن را دارم نقش یک خواننده‌است که‌البته‌خودم و عده‌ای از دوستانم دست به‌کار شده‌ایم و فیلمنامه‌ای را نوشته‌ایم که‌اگر یک تهیه‌کننده‌پیدا شود این کار را می‌سازیم.

محمدرضا غفاری در ادامه‌بازی دارت با رامبد جوان و سهیل غلامرضاپور درباره‌کتاب های محبوبش و تاثیری که‌از آنها گرفته‌بود صحبت کرد و رامبد جوان درباره‌ازدواجش از او پرسید که‌گفت:من خیلی به‌ازدواج فکر نکردم و به‌نظرم باید اتفاق بیوفتد.

خاطره‌محمدرضا غفاری از روز اول مدرسه‌ها در خندوانه

محمدرضا غفاری در ادامه‌خاطره‌ای از دوران کودکی اش را تعریف کرد و گفت :من یکسال و نیمم که‌بود پدرم فوت کرد و روز اول مدرسه‌، معلم درباره‌شغل پدر و مادر از ما سوال میپرسید و من برای فرار از پاسخ دادن به‌این سوال اجازه‌گرفتم که‌به‌دستشویی بروم و بعد از 5 دقیقه‌من معلم را به‌بیرون از کلاس صدا کردم و از او خواهش کردم که‌دیگه‌شغل پدر و مادر را نپرسد و هیچوقت صورت اون معلم از جلوی چشمام دور نمیشه‌و این تاثیری بود که‌از کودکی روی من باقی موند و به‌نظرم نباید از بچه‌ها خیلی سوال ها را پرسید.