رضا ایرانمنش بازیگر 49 ساله کشورمان با حضور در برنامه خندوانه از علت کم کاری اش و حس و حال به کما رفتنش میگوید.
رضا ایرانمنش در خندوانه
دیشب رامبد جوان در برنامهخندوانهمیزبان رضا ایرانمنش بود, این بازیگر گفت دوست دارم برگردم بهزمانی کهبهکما رفتهبودم و از حس و حالش در آن زمان تعریف کرد.
ایرانمنش در
خصوص فعالیت این روزهای خود گفت:مدت بسیاری است کهبیکارم. در دو سال اخیر پیشنهادهایی داشتم کهقابل کار کردن نبود.
وی ادامهداد:تنها راهامرار معاش من از طریق بازیگری است؛ هیچ کار دیگری بلد نیستم. البتهناشکری نمی کنم چون خداوند است کهروزی را فراهم میکند.
رضا ایرانمنش بازیگر و کارگردان
در ادامهبرنامه،
ایرانمنش در
خصوص جایزهاسکار فرهادی عنوان کرد:در سریال «داستان یک شهر» یک سال با اصغر فرهادی کار کردیم. کسب چنین جایزهای برای همهمردم ایران اتفاق مهمی است؛ البتهمن و اصغر، سعید آقا خانی، حمید فرخ نژاد همگی در دانشگاهتهران هم کلاس بودیم. زمانی کهاصغر شروع بهکار کرد، از بچههای دانشگاهدعوت بههمکاری نمود.
وی ادامهداد:اصغر کم حرف است؛ اما در عمل کارهای خود را نشان میدهد. هنوز هم اینگونهاست. باعث افتخار من و بقیههمکلاسی هاست کهبا اصغر در یک دانشگاهبودیم.
ایرانمنش در پاسخ بهسوال جوان پیرامون کاندیدا شدن خود عنوان کرد:من برای فیلم «سجادههای آتش» کاندیدای دریافت سیمرغ بهترین بازیگر شدم. آن سال رقبای من استاد انتظامی، اکبر عبدی، مرحوم خسرو شکیبایی بودند و برای من باعث افتخار بود کنار این عزیزان قرار بگیرم.
بازیگر سریال «وفا» در
خصوص نزدیک بودن فضای فیلم های جنگی بهواقعیت آن دوران اظهار داشت:متاسفانههنرمندان ما خیلی کم توانستند فضای جنگ واقعی را نشان بدهند؛ البتهکارهای خوب هم داشتیم. کارگردان هایی کهخود در جبههای نبرد حضور داشتند، توانستند تصویر باورپذیری را بهمخاطب ارائهکنند. من از همین جا دست تک تک جانبازان را میبوسم؛ اسم جانباز روی من گذاشتند اما همیشهگفتم کهمن فقط این عنوان را یدک میکشم.
رضا ایرانمنش در برنامهخندوانه
وی در
خصوص حال و هوای خود بیان کرد:قبل از سال 95 بیماری و بیکاری بهمن غلبهکرد. وضعیت جسمی و روحی خوبی نداشتم. از 26 فروردین 95 خداوند نیروی دوبارهای بهمن داد و عصا را کنار گذاشتم. اکنون با قدرت پیگیر کارهایم هستم.
ایرانمنش در پاسخ بهسوال جوان در
خصوص اینکهاگر امکان جابهجایی زمانی برایش باشد، بهچهدورانی میرود گفت:
دهسال پیش بهکما رفتم؛ فضای خیلی خوبی بود. نمی دانم برزخ بود واقعا! اینقدر حس خوب و سبکی داشتم کهانگار روی ابرها بودم. در فیلم هایی کهبچهها از زمان برگشت من بهحالت احیا در آی سی یو گرفتند، من با اصرار گریهمیکنم در آن فضا بمانم. اگر زمانی را بخواهم انتخاب کنم، دوست دارم بههمان لحظات برگردم.
وی در
خصوص چگونگی جانباز شدن خود اظهار داشت:ما در عملیات والفجر 4 در منطقهپنج زین عراق تپههایی را تصرف کردیم. یک جایی سنگر میکندیم کهما را غافلگیر کردند و من در آن اوضاع تیر خوردم؛ اما متوجهنشدم تا اینکهیکی از بچهها بهم گفت تیر خوردی. من گفتم نه؛ دیدم خون و خاک با هم مخلوط شده. روی شلوارم مثل گل شدهبود و زمانی کهآن لحظهرا دیدم افتادم و دیگر نتوانستم حرکت کنم (خنده). یکی از دوستانم من را با خود بهمنطقهامن برد.