
سریال عاشقانه، با عبور از حواشی و فراز و نشیب های هفتههای ابتدایی اش، این روزها بهطور منظم توزیع میشود، داستانش بهاوج حساسیت رسیدهو مخاطبان زیادی پیدا کردهاست. با این حال، بهنظر میرسد برخی ضعف های جدی در محتوای فرهنگی و اجتماعی عاشقانهتحت الشعاع موارد پیش پا افتادهتری مثل نحوهتوزیع، فروش اینترنتی، دانلود غیرقانونی و... قرار گرفتهو از نظرها پنهان ماندهاست. در این مطلب قصد داریم عاشقانهرا، از چند منظر، مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
از روزهایی کهتقریبا تمام ورودی مدیای مردم ایران در انحصار تلویزیون و سینما بود، سال های زیادی نمی گذرد. حدود یک دهقبل بود کهپیشرفت فناوری و بهویژهرونق اینترنت، این معادلات سنتی را بههم زد و شبکهنمایش خانگی مهم ترین پیشرفت رسانهتصویری در سال های اخیر لقب گرفت. شبکهنمایش خانگی پدیدهای امیدوار کنندهاست کهمیتواند بهارتقای فرهنگی، فراهم آمدن زمینهانتخاب آگاهانهبرای مردم، ایجاد فضای رقابت میان برنامهسازان و در نهایت افزایش کیفیت محصولات فرهنگی منجر شود. این شبکهدر عین حال نوپاست و همچنان از روش آزمون و خطا استفادهمیکند. بنابراین نقد جدی و موشکافانهسیاست های کلی برنامهسازانش، برای جلوگیری از منحرف شدن رسالت فرهنگی این رسانه، ضروری بهنظر میرسد.
این کهسریال عاشقانههم مانند دیگر آثار شبکهنمایش خانگی، درصدد کسب درآمد و سود بیشتر برای عواملش باشد، امری طبیعی و قابل قبول است؛ اما روشن است کهاستقبال مردمی، کسب سود اقتصادی و افزایش آمار فروش نمی تواند تنها ملاک موفقیت یک اثر در شبکهنمایش خانگی تلقی شود. طی هفتههای اخیر، فروش خوب و استقبال گستردهمردم از عاشقانه، طرفداران شبکهنمایش خانگی را بهوجد آوردهاست؛ بهطوری کهگویا عدهای از صاحب نظران این حوزه، فروش و رونق اقتصادی این شبکهرا برای تحقق رسالت فرهنگی این رسانهمستقل کافی میدانند و آمار فروش را ملاک کیفیت محتوا قلمداد میکنند. با این حال، لازم است عاشقانهبهدقت بررسی و روشن شود کهچهعواملی بر استقبال از آن تاثیر گذاشتهاند؟
1- از نظر هنری
چند ماهقبل، حضور بازیگری در برنامهدورهمی و این اظهارنظر او که«مردم خواهان تماشای بازیگران خوش تیپ و چیزهایی هستند کهدر زندگی روزمرهنمی بینند»، جنجال آفرین شد.
سریال عاشقانهبهوضوح بر اساس همین نظرات آقای بازیگر تهیهشدهو از فضای رئال کاملا دور است. فضای این سریال بهمعنای واقعی لاکچری است و مهم ترین نقاط تمرکز سازندگانش را میتوان گریم و چهرهبازیگران، طراحی صحنهو طراحی لباس دانست. حضور پرتعداد ستارگان سینما و تلویزیون با لباس های زیبا در خانههای آنچنانی و سوار بر ماشین های گران قیمت، از عاشقانهیک سریال خوش آب و رنگ ساختهو در عین حال دیگر زیبایی های فنی و هنری را قربانی کردهاست.
بازی های ستارگان این سریال عمدتا از سطح همیشگی شان ضعیف تر است و حتی در بازی بازیگری مثل سارهبیات هم هیچ نشانی از آن سارهبیات «جدایی نادر از سیمین» دیدهنمی شود.
تنها نقطهقوت بازی های عاشقانهرا شاید بتوان بازی هومن سیدی دانست؛ و البتهناگفتهپیداست کهبخش عمدهجذابیت این کاراکتر برای مخاطب، بهخاطر رفتارهای خارج از عرف و دیالوگ های زنندهای است کهبرایش در نظر گرفتهشده.
توجهبیش ازحد تهیهکنندگان این مجموعهبر آرایش های جذاب، لباس های مارک با تاکید بر الزام استفادهاز کراوات، دکورهای زیبا و خانههای قصرمانند (عناصری کهعموما در تلویزیون یافت نمی شوند) فی نفسهبد نیست، اما بهشرطی کهدیگر مولفههای سریال هم از استاندارد مشابهی برخوردار باشد. این در حالی است کهمواردی همچون فیلم نامهسادهو قابل پیش بینی، اسلوموشن های طولانی و بی مورد، موسیقی متوسط و... ، تقریبا هیچ نسبتی با ظاهر رنگارنگ سریال ندارند. تاسف بارترین نمونهاین نقص در قسمت اخیر آشکار شد؛ جایی کهدر کمال ناباوری، عوامل این سریال حتی از تهیهچند دستهکاغذ شبیهبهاسکناس و آتش زدن واقعی آن ها هم شانهخالی کردهبودند و شکل رایانهای این آتش سوزی بهشدت توی ذوق مخاطب میزد و او را ناامید میکرد.
2- از نظر باورپذیری
بهوضوح میتوان گفت کهفضای عاشقانهاز جهات مختلف غیرواقعی و سرشار از تخیلات بی مورد است. از جهت اقتصادی، شکل زندگی شخصیت های سریال با مشکلات مالی شان تقریبا هیچ تناسبی ندارد. کاراکتری کهخودروی حدودا 150میلیونی سوار میشود و صاحب شرکتی با ظاهری بسیار عالی است، در پاسخ بهتقاضای وام 110 میلیونی همکار و دوست صمیمی اش کهنگران زندانی شدن است، بی پولی و اوضاع نابسامان اقتصادی را مطرح میکند. شخصیت دیگری کهخانهمجردی دوبلکس دارد و در یک شرکت تبلیغاتی مشغول است، بهخاطر 200میلیون حاضر بهگول زدن خواهرش و تن دادن بهازدواجی است کهتمایلی بهآن ندارد و از همهجالب تر این کهدر موقعیتی دیگر، هیچ یک از شخصیت های سریال توان تهیهیک سند سادهبرای وثیقهرا ندارند تا مجبور شوند دست بهدامان بدمن قصهشوند.
در حوزهروابط اجتماعی، با پدری مواجهمیشویم کهاز پسرش خواستههمسرش را طلاق بدهد؛ صرفا بهاین خاطر کهسرطان دارد. با زوجی آشنا میشویم کهبهخاطر یک سگ ازهم جدا میشوند و دختری کهبهدلیل گیر دادن های خانوادهاش تصمیم میگیرد با صرف صدها میلیون تومان و تن دادن بهیک ازدواج صوری از شر تماس های والدینش خلاص شود. واقعا راههای بهتری برای گرهافکنی در داستان وجود ندارد؟ فضای عاشقانهتقریبا پر از همین ایدههای باورنکردنی است.
قاتلی کهساعتش را بالای سر مقتول جامی گذارد، دختری کهپس از تلکهکردن و ترک یک پیرمرد پولدار، دست و پایش را با طناب بهتخت میبندد و دهها مورد مشابهدیگر، همگی افراط های عاشقانهبرای جذب مخاطب عمدتا زیر 20 سال است؛ حتی بهقیمت از بین بردن ارزش های هنری.
3- از نظر فرهنگی و اجتماعی
با کمال تاسف عاشقانهرا میتوان یک اثر آسیب زا و نامناسب فرهنگی برای جامعهجوان ایران دانست. نمایش انواع رفتارها و روابط نامتعارف زمانی اسفناک خواهد بود کهبهجای نشان دادن آسیب های اجتماعی و فرهنگی شان، رفتارهایی مثبت معرفی شوند؛ بهطوری کهمخاطب کم سن وسال تر را بهتحسین آن رفتارها برانگیزد. نمونههای این روش نادرست در سریال فراوان یافت میشود. مردی کهتحت تاثیر احساسات کور، زیر بار مهریهسنگین رفتهو پرداخت مبلغی را متعهد شدهکهاز توانش خارج است، خودش را عاشقی معرفی میکند کهاز معاملهکردن اجتناب کردهاست و این رفتار بی منطق ناگهان بهارزش مبدل میشود. زمانی کهمخاطب با موقعیت پنهان شدن یک مرد غریبهدر دستشویی خانهزن مطلقهای مواجهمیشود، سریال او را بدین سمت هدایت میکند کهاین رفتار را یک ارتباط اجتماعی عادی تلقی کند و لابد هرکس فکر بدی بکند، ذهنش بیمار است.
کسی کهبهخاطر عشق بههمسر سابقش، چشم خود را بهروی یک قتل عمد میبندد و جنازهمقتول بی گناهرا سربهنیست میکند، بهقهرمان دوست داشتنی داستان تبدیل میشود؛ و بدتر از همهاین کهسنت مبتذل و نوظهور جشن طلاق بهعنوان رفتاری متمدنانهکهحاکی از احترام زوجین بهیکدیگر است، معرفی میشود. مطلب تاسف بار و آسیب زای دیگر آن است کهتقریبا تمام شخصیت های این سریال با والدینشان سر جنگ دارند. پدر رضا و گیسو شخصیت مطلقا سیاهداستان است و خباثتش را در مورد فرزندانش بهکار میگیرد. ریحانهو پیمان از مادرشان، بهخاطر ازدواج مجددش، دل خوشی ندارند؛ و درسا از تماس های وقت و بی وقت والدینش و این کهآزادی فرزندشان را سلب میکنند، جوری بهتنگ آمدهکهانگار مورد شدیدترین آزارهای وحشیانهاز سوی ایشان قرار گرفتهاست. با احترام بههمهعلاقهمندان بهعاشقانه، میپرسیم:بر سر رابطهنوجوانی کهبهتماشای این سریال مینشیند با والدینش، چهخواهد آمد و چهکسی پاسخگو خواهد بود؟
تردیدی نیست کهسود مالی امری بسیار حائز اهمیت است، اما سود مالی حاصل از تولید فیلم و سریال هم درست مانند کسب سود دیگر مشاغل است و از یک الگوی کلی اخلاقی پیروی میکند:درآمد کسب میکنیم، اما نهبههر قیمتی. سوء استفادهاز محدودیت های تلویزیون و صرف نمایش هرآنچهتلویزیون از پخشش معذور است در شبکهنمایش خانگی، در خوشبینانهترین حالت روشی غیراخلاقی است. همان طور کهوقتی متوجهشدند حجاب بازیگران مورد تایید دستگاهنظارتی مسئول نیست، فیلم برداری را بههمان سبک ادامهدادند تا حجاب بازیگران مشمول سانسور زشت رایانهای شود و مردم با دیدن مظلومیت عوامل عاشقانهو مشکلات و سنگ اندازی هایی کهبر سر راهاین گروهبرنامهساز مردمی است، بیشتر ترغیب شوند کهاز دانلود غیرقانونی اجتناب کنند، چرا کهعملی غیراخلاقی! است.