
نباید فراموش کرد کهحتی اگر اشتغال زن در قبالهازدواج بهصورت یک حق شرط شود باز شوهر این امکان را دارد کهاگر مدتی بعد شغل او را مخالف مصالح خانوادگی و حیثیت یا شان خود یا زن تشخیص داد از دادگاهممانعت زن از ادامهکار را بخواهد.
اصولا وظیفهکار و تامین معاش زندگی بر عهدهمرد است، این موضوع نهتنها در قانون کهقبل از آن در شرع هم مورد تاکید قرار گرفتهاست.
در واقع حقوق بهتبعیت از دین اشتغال را از وظایف مهم مرد میداند، البتهزن هم میتواند در سند ازدواج شرط کند کهپس از ازدواج مشغول بهکار شود یا اگر تاکنون شاغل بودهاست همچنان بهشغل خود ادامهدهد.
اگر در قبالهازدواج در قسمت مشخصات طرفین در مورد زن نوشتهشود کارمند،کارگر یا هر عنوان دیگر اصل بر این است کهشوهر با علم و اطلاع از شغل خانم با او ازدواج کردهاست پس دیگر نمی تواند او را از ادامهاشتغال منع کند.
نباید فراموش کرد کهحتی اگر اشتغال زن در قبالهازدواج بهصورت یک حق شرط شود باز شوهر این امکان را دارد کهاگر مدتی بعد شغل او را مخالف مصالح خانوادگی و حیثیت یا شان خود یا زن تشخیص داد از دادگاهممانعت زن از ادامهکار را بخواهد.
ماده1117 قانون مدنی میگوید:"شوهر میتواند زن خود را از حرفهیا صنعتی کهمخالف مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند. "
قاضی دادگاهتنها کسی است کهمیتواند تشخیص دهد آیا شغل زن حقیقتا با حیثیت و مصالح خانوادگی زوجین مخالف است یا خیر. پس در این مورد کهشغل زن خلاف مصلحت است یا خیر نظر مرد تعیین کنندهنیست و قاضی است کهباید نظر آخر را بدهد.