رویا میرعلمی پس از سالها هنرنمایی بر روی صحنههای تئاتر ایران و همچنین در سریال هایی چون حیرانی و زمانهانتظاری این شبها شاهد او درخشش او در نقش زیبا در سریال شمعدونی هستیم.
رویا میرعلمی کهدر آستانه37
سالگی قرار دارد دفتر خاطراتش را در سین جیم فرهنگی باشگاهخبرنگاران با ما ورق میزند.
سین:اولین جرقههای ورودتان بهعرصهتئاتر؟
جیم:پیش از ورود بهدانشگاهو تحصیل در رشتهطراحی صحنهدر دانشگاههنرهای زیبا علاقهبههنر در من وجود داشت و در حوزههای نقاشی و داستان بی تجربهنبودم. با آنکهترجیحم قبولی در رشتهگرافیک یا نقاشی بود، اما این اتفاق نیفتاد و بهعلت علاقهام بهطراحی صحنه، این گرایش از هنر تئاتر را برگزیدم. اما خیلی اتفاقی در
سال های اول ورود بهدانشگاهوارد عرصهبازیگری شدم.
سین:چرا اتفاقی؟ و این اتفاق چگونهافتاد؟
جیم:قبل از ورودم بهعرصهبازیگری هیچ علاقهو تجربهای در این حوزهنداشتم و اصلا بازیگری دغدغهام نبود، با این همهبا مطرح شدن پیشنهادی
بهعنوان کوچکترین عضو گروهنمایش خویش خانهبهکارگردانی
حسین کیانی با بازی احمد مهرانفر، آیدا کیخانی و آنتهآ پناهی بهروی صحنه
سالن تجربهرفتم کهاین روزها با نام
سالن استاد سمندریان شناختهمیشود، البتهناگفتهنماند آن زمان هنوز با
حسین کیانی ازدواج نکردهبودم.
سین:احساستان را در اولین تجربهبر روی صحنهبهیاد دارید؟
جیم:خوشبختانهتئاتر را بهصورت حرفهای آغاز و دنبال کردم، اما هیچ وقت حس و حال اولین باری را کهدر مقابل تماشاگران روی صحنهرفتم را فراموش نمی کنم، با اینکهکماکان بعد از
سالها تجربهو فعالیت در این حرفههنوز وقتی بهروی صحنهمیروم برای مجذوب کردن و خستهنشدن مخاطب و اجرایی بی نقص اضطراب دارم و فشارم پایین میآید، اما در اولین تجربهیک لرزش درونی بر من مسلط شدهبود، آنقدر استرس داشتم کهحتی نمی دانستم برای فرار از این احساسات باید چهکنم و فقط خودم میدانستم در آن لحظات بر من چهمیگذرد و هیچ کدام از تماشاگران و بازیگران متوجهحالت های من نشدهبودند.
سین:بیشتر حضور شما را بهعنوان بازیگر شاهد بودیم، چرا از طراحی صحنهفاصلهگرفتهاید؟ جیم:در ابتدای حضورم در این حرفهبهدلیل علاقهو گرایش تحصیلی ام
بهعنوان طراح صحنهو لباس فعالیت داشتم و بهیاد دارم در یکی از جشنوارههای فجر همان
سال ها در بخش طراحی صحنهو بازیگری زن کاندید و در نهایت
بهعنوان بهترین بازیگر انتخاب شدم.
همیشهترجیح میدهم انرژی و زمان خود را صرف حیطهای کنم کهدر آن شناختهشدم و بهاصطلاح از یک شاخهبهشاخهدیگر نپرم،
سالهاست کهبازیگرم و آن تمام روح و جسم مرا درگیر خودش کردهاست و با وجود علاقهبهگرایش تحصیلی ام مشغلهکاری و ذهنی مانع از فعالیتم در آن حوزهمیشود.
سین:صحنهیا دوربین؟
جیم:ترجیح من کار خوب است، درهرکدام از حوزههای تئاتر، سینما و تلویزیون اگر پیشنهاد خوبی داشتهباشم، صددرصد فارغ از آنکهمربوط بهچهحوزهای است آن را میپذیرم.
جیم:همیشهدلم میخواست فردی کهقرار است
سالها با او زیر یک سقف زندگی کنم آگاهباشد و خوشبختانه
حسین کیانی از زمانهخودش چندین قدم جلوتر و آگاهتر است، بعد از نمایش خویش خانهتجربههمکاری مجدد ما را بهاین نتیجهرساند کهمیتوانیم زوج خوبی باشیم و ما در دورهای این تصمیم را گرفتیم کهفاصلهزمانی زیادی میان تصمیم گیری تا ازدواج نبود، نهمثل این روزها کهبعد از 10
سال معاشرت آخرش هم بهجایی نمی رسند (باخنده).
سین:از تجربههمکاری با همسرتان بگویید؟
جیم:خوشبختانهدر تمام این
سالها سعی کردیم با تعامل با یکدیگر جلو برویم، تجربههای مشترک زیادی با همسرم داشتم و معمولا او هر شخصیتی را با توجهبهشناختی کهاز من و سایر اعضای گروهدارد خلق میکند. گاهی پیشنهاداتی را مطرح
میکنم و گاهی هم بهآنچهکهمربوط بهنقشم است اعتراض
میکنم و پیش آمدهکهخلق شخصیتی را کهدوست دارم ایفاگر آن باشم را بهاو پیشنهاد کنم، چند
سال قبل خواهان ایفای نقش دختری بودم کهاز لحاظ عقلی دچار مشکل است و نمایشنامهای هم براساس همین موضوع بهقلم
حسین کیانی نوشتهشد، البتهپیشنهادات من هموارهبا تغییراتی از سوی او بکار گرفتهمیشود، در حال حاضر علاقهبهبازی در نقش یک معتاد را دارم، بههمسرم هم گفتم اما نتیجهای نگرفتم. (باخنده)
سین:حرف آخر را در خانهشما چهکسی میزند؟
جیم:معمولا
حسین کیانی ترجیح میدهد چشم بگوید. (باخنده)
سین:مادر بودن منافاتی با بازیگری دارد؟
جیم:نزدیک بهدو
سال بعد از تولد فرزندم کارن در حرفهام فعالیت نکردم و بعد از این مدت با کمک های خانوادهام دوبارهبهدنیای تئاتر برگشتم. میتوان هم مادر بود و هم بازیگر اما پذیرش ایندو مسئولیت در کنار هم بسیار سخت است.
سین:در انتخاب نام فرزندتان حسین کیانی چشم گفت؟ و چرا کارن؟ جیم:من اسم کارن را انتخاب کردم چون هم اسم کمیابی بود و هم
سال ها پیش اجرای پیانویی از کارن همایونفر دیدهبودم کههنوز بعد از
سالها مجذوب هنرنمایی اش هستم و همین باعث شد تا همیشهدوست داشتهباشم نام فرزندم را کارن بگذارم و بهعلاوهاینکهعلاقهای نداشتم بهنام کیخسرو، کوروش و کیان کهپیشنهادات پدرش بود.
سین:کارن علاقهای بهحرفهشما و پدرش دارد؟
جیم:حضور در این فضا در کنار دوستان من و پدرش و بازی کردن با آنها را بسیار دوست دارد (باخنده) نقاش و مهاجم بسیار در فوتبال است و در حال حاضر دوست دارد فوتبالیست شود.
سین:خود شما هم اهل فوتبال هستید؟
جیم:بهشدت، من و همسرم و کارن هرسهاز طرفداران استقلال هستیم.
سین:پس در روزهای دربی آرامش در خانهشما حاکم است؟
جیم:از آن جهت بله، ولی در دو دربی آخر فقط حرص خوردیم و آرامشی دیگر برایمان نماندهبود. (باخنده)
سین:نوستالژی های رویا میرعلمی؟
جیم:برای لحظهبهلحظهکودکیم برای شنبهشب ها کهسریال
سالهای دور از خانهپخش میشد و با رفتن برق ساعت ها پای تلفن مینشستم و شمارهادارهبرق را میگرفتم، آنقدر کهدیگر سریال
سالهای دور از خانهکههیچ انرژی من هم تمام میشد، برای مادربزرگ و خانهباغی کههمهرا دور هم جمع میکرد و حتی برای خودکار بیک کهیک تومان بود دلتنگ میشوم، اما بعضی وقتها فکر
میکنم کهبچههای امروز خوشبخت تر از ما هستند، ما که
سالهای کودکی مان را در جنگ و وضعیتی گذراندیم کهاز هر سو تنش هایی بر ما وارد میشد و هنوز اوضاع کشور بهثبات نرسیدهبود.
سین:و دوران کودکی تان چگونهگذشت؟
جیم:آن دوران با تذکرات معلم برای حرف نزدن من و بغل دستی ام و تلاش های بی وقفهمن و خواهرم برای اذیت کردن برادر کوچکمان گذشت.
سین:چرا اذیت؟
جیم:معمولا در خانوادههای ایرانی و بهخصوص خانوادهما بهفرزند پسر بیشتر بها میدادند و همین حسودی من و خواهرم را بر میانگیخت و فکر
میکنم اگر نگویم بهتر باشد چون بدآموزی دارد.
سین:و بلاهایی کهسر برادرتان آوردهاید؟
جیم:در اتاق تاریک او را حبس میکردیم، غذایش را میگرفتیم و نمی گذاشتیم هیچ چیز بخورد و خیلی اتفاقات دیگر کهامروز از گفتن آن ها شرم دارم (باخنده) و میگویم کهبرادرم را عاشقانهدوست دارم و پشیمان هستم.
سین:با توجهبهخاطراتی کهتعریف کردید، کودک آرامی نبودید؟
جیم:بچهمنزوی و یا آرامی نبودم و شیطنت های ریز و خاص خودم را داشتم، اما در عین حال خجالتی بودم و تا حدی از جمع واهمهداشتم کهتئاتر در جهت رفع این مسئلهخیلی بهمن کمک کرد.
سین:خط قرمز رویا میرعلمی؟
جیم:آنچهکهبهشدت آزارم میدهد دروغ است.
سین:و واکنشتان در برابر دروغ؟
جیم:بهشدت و بهسرعت از کسی کهدروغ بگوید فاصلهمیگیرم.
سین:خصلت بارزتان از دید اطرافیان چیست؟
جیم:اطرافیان لطف دارند و مرا مهربان میدانند ، من در زندگی فقط سعی
میکنم خود را برتر از دیگران ندانم و این را وظیفهخود میدانم، بهعقیدهمن این دنیا آنقدر ارزش ندارد کهبههم نوعمان بی احترامی و بی توجهی کنیم.
سین:آشپزی هم یکی از هنرها است، بهعنوان یک هنرمند چقدر آشپزی خودتان را قبول دارید؟ جیم:خیلی زیاد، تا بهامروز محال بودهکسی دستپختم را تجربهکند و فرصت بعدی را از دست بدهد، تخصصم در دست کردن قیمهنثار و خوردن قورمهسبزی است.
سین:اهل شعر هستید؟
جیم:اشعار حافظ و سعدی را بسیار دوست دارم و سهراب سپهری ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد نیز شاعران مورد علاقهمن هستند.
سین:گوش نوازترین صدایی کهشنیدهاید؟
جیم:صدای استاد شجریان را بسیار دوست دارم و از شنیدنش لذت میبرم.
سین:حرفی هست کهتهدل یا نوک زبانتان جا ماندهباشد؟
جیم:بخاطر تجربههمکاری موفق با سروش صحت و بازیگران خوب سریال شمعدونی کهسبب شد دوستی های پایداری شکل بگیرد، خدا را شکر
میکنم و خوشحالم از اینکهکارگردانان تلویزیون و سینما از بازیگران عرصهتئاتر بهرهمیگیرند و عدهای از آنان مرز و تفاوتی را میان بازیگران دارای نگاهمتخصص با افراد فاقد این ویژگی قائل هستند و همچنین ناراحتم بخاطر مشکلاتی چون نبود حمایت دولتی و بودجهکهگریبان گیر تئاتر شدهو دغدغهو نگاهکارگردانان را بهسمت گیشهبردهاست.