
بسیاری از زوج ها تلاش میکنند تا بههر طریقی کهمیشود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان داشتهباشند. عوامل زیادی وجود دارند کهمیتوانند زندگی جنسی انسان ها را تحت تأثیر قرار دهند؛ مثل:برنامههای سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و …. . بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چهچیز میتواند زوج ها را نزدیک بههم نگهدارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیهبه:مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی بهراستی عشق تا چهاندازهمیتواند در زندگی مشترک مهم باشد؟
یکی از مسائل مهمی کهاین روزها در ذهن بسیاری از زوج هامطرح است میزان اهمیت رابطهجنسی در زندگی زناشویی است. خانوادههای زیادی دچار طلاق جنسی شدهاند کهشاید در بسیاری از موارد بهاشتباهبهطلاق عاطفی تعبیر شود ولی کارشناسان میگویندطلاق جنسی از طلاق عاطفی جداست و طلاق جنسی خیلی زود بهطلاق عاطفی منجر میشود. اینکهچقدر این رابطهمهم است و چند درصد از زندگی را تشکیل میدهد.
پیش تر در مشاورههای سنتی و قدیمی گفتهمیشد رابطهجنسی 20 تا 25 درصد ازدواج است. واقعیت این است کهبرای قدیمی ها منظور از ازدواج تشکیل یک نهاد اجتماعی بود و نهلزوما اغنای غریزهجنسی. در گذشتهوقتی دو نفر ازدواج میکردند و خانهو خانوادهای تشکیل میدادند، قصدشان این بود کهسفرهای بیندازند و مهمانی بدهند و جمعی را دور خود جمع کنند و رابطهجنسی در راستای تولید مثل بود. در اصل فرزندان بهچشم نیروی کار دیدهمیشدند و در خانهها و باغ های بزرگ نیروی کار از بین اعضای خانوادهتامین میشد. در این میان تعداد کمی بهبعد لذت این رابطهتوجهمیکردند و بهویژهدر خانم ها این توجهبسیار کم بود. خانم های زیادی در آن دوران هرگز در طول عمر خود بهارضای جنسی نرسیدند و ناکام، سرخوردهو حتی از مسائل جنسی متنفر شدند.
بهتدریج با صنعتی و مدرن شدن جامعهدیگر نگاهبهفرزندان، نگاهبهنیروی کار نبود و با کاهش متراژ خانهها فرزندان هم تعدادشان کم شد. آنچهبهویژهدر 50-40 سال اخیر در جامعهما رخ دادهکاهش چشمگیر تعداد فرزندان است. حالا دیگر تعداد فرزندان از هفت ، هشت بچهبهدو بچهرسیدهو رهاورد مدرنیتهلذت از غرایز جنسی است. حالا دیگر رابطهجنسی از ابزاری در جایگاهتولید مثل بهیک ابزار لذت تبدیل شدهاست.
در حال حاضر خانوادهلزوما یک نهاد اجتماعی و اقتصادی نیست و کارکردی پیدا کردهکهافراد میخواهند در آن لذت ببرند. بههمین دلیل در این سیستم اجتماعی آدم هایی کهخیلی درونگرا باشند یعنی بهنحو بیمارگونهای درونگرا و جدایی گزین باشند شاید بتوان گفت 20 تا 25 درصد ازدواج را در رابطهزناشویی میبینند اما افراد طبیعی 50 تا 75 درصد ازدواج شان مربوط بهرابطهزناشویی است. در حال حاضر همسرگزینی بر اساس معیار فیزیکی و رفتاری است و بههمین دلیل همسر بهعنوان همبستر باید ویژگی های مورد انتظار دو طرف را داشتهباشد. باید طرف مقابل از نظر فیزیکی و رفتاری جذابیت جنسی، آمیزشی و زناشویی داشتهباشد.
بسیاری از بزرگ ترهای خانوادهبا جوانی کهقصد ازدواج دارد صحبت میکنند و بهاو میگویند کهقیافهو اندام عادی میشود و تاکید میکنند اگر زیر یک سقف بروید جذابیت جنسی، فیزیکی و رفتاری ایجاد میشود اما تازهجوان بعد از ازدواج متوجهمیشود کههمسرش کوچک ترین جذابیتی برایش ندارد و متاسفانهممکن است موردی کهبرایش جذاب است را در جامعهعمومی ببیند و اینجاست کههمبستر از همسر جدا میشود. نکتهمهم اینجاست کهاغلب مشاوران ازدواج و روانپزشکان اصلا همخوانی جنسی و زناشویی را میان دو نفر نمی سنجند و متاسفانهحتی همخوانی شخصیتی دوطرف را هم چهبهلحاظ سرشتی و چهبهلحاظ منش درست ارزیابی نمی کنند و در نهایت ازدواج ها بهشکست میانجامد.
اگر دو نفر بههیچ عنوان برای هم کششی ایجاد نکنند متاسفانهدرمان مشکلات رابطهجنسی با کمک داروها چندان رضایت بخش نخواهد بود. بخشی از این موضوع بیولوژیک است. این بخش از میل جنسی بهآفرینش فرد مربوط است و با هیچ دارویی قابل تغییر نیست. پس تنها کاری کهمیتوان انجام داد این است کهدو نفر از این لحاظ بههم نزدیک باشند. یک ضرب المثل قدیمی ایرانی است کهمیگوید کبوتر با کبوتر باز با باز. پرواضح است کهاین دو پرندهچقدر با هم تفاوت دارند. بر همین اساس امیال جنسی افراد حدود متفاوتی دارد و بهقول معروف یک کبوتر نمی تواند با باز ازدواج کند. بههمین دلیل است کههمتایی جنسی زناشویی در ازدواج ها باید توسط مشاوران کاربلد ارزیابی شود و مشاوران نابلد هم باید سریع تر شیوهسنجش این موضوع را یاد بگیرند.
اگر خودتان بخواهید ببینید کهاز نظر امیال جنسی چقدر با طرف مقابل تان همخوانی دارید باید یک فرمول بسیار سادهرا بدانید و آن هم میزان خور و خواب، خشم، طنز و شهوت است. فردی کهزیاد میخورد یا خوش خواب و طناز است، معمولا در رابطهزناشویی هم موفق است. بهطور کلی افراد را میتوان بهدو دستهتقسیم کرد؛ افرادی کهزیاد میخوابند و افرادی کهکم میخوابند. کسانی کهنیازمند خواب کم هستند و با دورهخواب کوتاهی سرحال میشوند و سرزنده، شاداب و پر انرژی هستند، افراد تیزی هستند و از نظر جنسی فعال ترند و ذاتا مهارت های جنسی زناشویی را بهتر بلد هستند و البتهجاهطلب تر بودهو در زندگی بلندپروازترند ولی افرادی کهخواب طولانی دارند عموما تنبل ترند و تغییر فاز بیشتری دارند و اغلب هم میل جنسی کمتر و مهارت های جنسی پایین تری دارند. این است کهازدواج فردی کهزیاد میخوابد با فردی کهکم میخوابد میتواند فاجعهآمیز باشد.
همخوانی جنسی زناشویی و شخصیتی هر دو در درجهنخست اهمیت قرار دارند و نمی توان گفت کدام یک از اینها مهم تر است ولی عموما افرادی کههمخوانی جنسی زناشویی بیشتری دارند اغلب خانوادههای پابرجاتری دارند. خیلی وقت ها شما میبینید کهمردی خوب پول درنمی آورد، وضعیت مالی خوبی ندارد و وضعیت بهداشتی خوبی هم ندارد و در خانهبسیار راحت است و آدم خوش کلامی نیست اما همسرش از او طلاق نمی گیرد، خیلی ها فکر میکنند این زن برای بچهها بهزندگی ادامهمیدهد اما این واقعیت ندارد و این رابطهجنسی است کهخانوادهرا حفظ کردهاست. رابطهزناشویی مانند موتور کشتی است؛ اگر موتور کشتی از کار بیفتد این کشتی دیگر در دریا پیش نخواهد رفت مگر با اندک موجی کهبهعقب و جلو برود ولی قطعا هدفمند نیست.
آموزش هنر هم آغوشی و مهارت های زناشویی بهمردان باید انجام شود. مسائلی مانند پیش نوازی و پس نوازی در رابطهجنسی باید حتما رعایت شود. ضمن آنکهمیزان توقع زوجین از روابط زناشویی باید شفاف اعلام شود. اگر کسی از پس ارضای جنسی همسرش برنیاید اصلا نباید بچهدار شود و باید ابتدا بهدرمانگر مسائل جنسی مراجعهکند و تا زمانی کهاین مشکل حل نشدهبهبچهدار شدن فکر نکند.
جوانان فکر میکنند باید اول عاشق شوند و بعد ازدواج کنند در حالی کهعشق بعد از دو تا سهسال رنگ میبازد و باید طرفین کاری کنند کهعشق بهصمیمیت تبدیل شود. صمیمیت اجزایی مانند هم آغوشی، بوسهو نوازش فیزیکی را شامل میشود کهنباید از آنها غافل شد. با توجهبهآمار رو بهافزایش طلاق در جامعهباید آموزش لازم در این زمینهوجود داشتهباشد و زوجین آگاهانهبا این مسالهبرخورد کنند. زن و مرد باید در این زمینهخودشان را ارتقا دهند. در حال حاضر خانم ها بیشتر از تلویزیون و فیلم ها استقبال میکنند و با توجهبهآگاهی کهپیدا کردهاند در زمینهروابط زناشویی خودشان را ارتقا دادهاند اما آقایان متاسفانههنوز غافل هستند بنابراین خانم ها از نظر هنر هم آغوشی و مهارت های زناشویی رشد زیادی کردهاند. بههمین دلیل است کهرشد آمار فرازناشویی در زن ها در جامعهما در دهاخیر از تصاعد هندسی تبعیت میکند ولی در مردها از تصاعد حسابی پیروی میکند.
با توجهبهقوانین و سنت هایی کهدر کشورمان وجود دارد بهترین کار این است کهافراد قبل از ازدواج دائم برای مدتی ازدواج موقت داشتهباشند کهبهآن ازدواج مشروط گفتهمیشود. در این مدت جوان ها با هم زندگی میکنند و اگر همهچیز خوب پیش رفت میتوانند پیمان ابدی با هم ببندند.