
موفقیت یک حس درونی است کهتا فرد باور نداشتهباشد کسی نمی تواند بگوید کهاو فرد موفقی است.یکی از ویژگی های موفقیت هدفمندی است ,با یافتن راههای درست میتوان بهموفقیت دست پیدا کرد. بهگفتهآبراهام لینکلن:"بیشتر مردم همان اندازهخوشبخت هستند کهخود میخواهند."
بعضی از صاحب نظران معتقدند موفقیت مثلثی طلایی است؛ مثلثی کهسهضلع آن عبارتند از:
1. نظم و آرامش
2. برنامهریزی و دقت
3. سرعت عمل و زمانشناسی
پرمودیترا مینویسد:«حتی یک سازمان موفق امتداد سایهیک مدیر موفق است» در حقیقت هر انسانی ناخدای کشتی زندگی خویش است و زمانی موفق خواهد بود کهخوب بیندیشد، خوب حرکت کند، خوب با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه ریزی و خوب عمل کند.
ویلمام جیمز مینویسد:«بزرگترین کشف نسل ما این است کهانسان میتواند با تغییر دادن نگرش خود زندگی اش را تغییر دهد.»
ما امروزهاغلب در شرایط شتاب هستیم و سعی داریم مسائل را حل کنیم؛ اما در واقع بر شدت آنها میافزاییم. از آن جا کههمهچیز را مسئلهمهمی میدانیم، از یک درام بهسراغ درامی دیگر میرویم و بعد از مدتی بهتدریج باور میکنیم کههمهچیز مسئلهبزرگی است. بهاین مهم توجهنمیکنیم کهطرز برخورد ما با مسائل روی چگونگی حل آنها تأثیر میگذارد. ما باید بیاموزیم کهبا مسائل راحتتر برخورد کنیم. اگر این نکتهرا بیاموزیم، مسائلی کهحل ناشدنی بهنظر میرسند راحتتر و بیاهمیتتر بهنظر خواهند رسید و حتی مسائل بزرگتر و بهراستی استرسآمیز بهقدر سابق انسان را ناراحت نمیکنند.
خوشبختانهبهگونهای دیگر نیز میتوان با زندگی روبرو گشت؛ روشی ملایمتر کهزندگی را سادهتر و اشخاص را سازگارتر میسازد. لازمهاین زندگی راحتتر و ملایمتر این است کهعادتهای کهنهرا با واکنشهای جدید عوض کنیم. عادات جدیدتر سبب میشوند زندگی رضایت بخشتر و سرشارتری داشتهباشیم.
سهرکن ضروری:
برخی از صاحب نظران، مانند«گواین»، معتقدند سهعنصر یا رکن ضروری در درون ما وجود دارد کهدر هر وضعیتی، تجسم خلاقیت و موفقیت را رقم میزنند. این عناصر عبارتند از:
1. آرزو
آرزو و خواستن مقدمهباور است و باید از دل و جان باشد. انسانی کهآرزوهای معقول دارد، بهمرحلهآفرینش دست خواهد یافت. منظور از آرزو احساس روشن و نیرومند است نهخواستن از سر اعتیاد و حرص و تملک. گاه، در خصوص بعضی مسائل، از خود بپرسید:«آیا حقیقتاً از صمیم قلب میخواهم این هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حرکتند. این موتور، موتورهای ذهنی را بهتکاپو و توقفها را بهتلاطم در میآورد. هر چهآرزوها معقولتر باشند، درجهتحققشان بالاتر میرود.
2. باور
ایمان انتظاری مطمئن است؛ هر چهبیشتر بههدف برگزیدهخود و امکان حصول آن اعتقاد داشتهباشید؛ یقین بیشتری احساس خواهید کرد. هموارهاز خود بپرسید:آیا باور قلبی دارم کهاین هدف میتواند وجود داشتهباشد؟ آیا باورم این است کهحصول و تحقق آن برای من ممکن است؟ وقتی باورمندی بهموفقیت بالا باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار میگردد:
الف) نوع نگاهش بهزندگی مثبت میشود.
ب) حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامهریزی توأم میکند.
ج) در تکرار شکستهای جزئی حل نمیشود.
د) هموارهبرای توفیقات بیشتر فعالیت میکند.
چنانچهآدمی امیال و آرزوهای خود را مردهتلقی کند و خود را در کل عالم بی ستارهبهشمار آورد، بهمرحلهباور مثبت نمیرسد و هموارهدر باور منفی غوطه ور خواهد شد. برخی از اشخاص فریاد میزنند «من در انتظار بدترین حوادث هستم» یا فریاد میزنند و باور دارند که:«باز هم بدترینها در راهاست.»
بدیهی است انسان همان گونهمیزید کهباور دارد. قبول شکست پیاپی و ایمان بهاضمحلال وجود و عدم اندیشهدر مراحل موفقیت، آدمی را بی خاصیت میکند و انسان در تخریب خود تسلیم میشود. این افراد عملاً بدترین و غیر منتظرهترین حوادث را بهخود میخوانند. بنابراین، باید در آغاز اندیشهخود را دگرگون کنند. وقتی فرد عادت کند پیوستهباختها، شکستها، فقدانها، کینهها، دشمنیها و اتفاقات ناگوار را پیشاپیش خود فراخواند؛ دیگر بهسمت موفقیتها و کامیابی ها و خوشبختی ها و برکات جهت نمی یابد. پس کاری کنید تا موفقیت را بهمرحلهباور برسانید و چیزی بپندارید کهشما منتظرش هستید؛ زیرا ایمان فعال، شعور نیمههوشیار را تخریب میکند.
باورهای مثبت عامل هدایتگر انسان بهسمت موفقیت است و انسان موفقیت جو؛ موفقیت ساز میشود. گویا دستانی نامرئی بهسمت او دراز میشوند تا وی را یاری دهند. چنین انسانی، دارای نظم، برنامهریزی و فرصتشناسی میشود.
باورهای منفی نیز بهاندازهباورهای مثبت قدرت دارند؛ اما تأثیر منفی میگذارند. گاهیک باور منفی یقینی؛ ترکشهای خود را در سرتاسر زندگی یک فرد رها میسازد. نباید فراموش کرد کهباور داشتن بهچیزی سبب میشود آن چیز تجلی کند.
قانون تدارکات
قانون تدارکات میگوید:
اولاً، انسان نیاز دارد برنامه های کوتاهمدت، میان مدت و دراز مدت داشتهباشد.
ثانیاً، انسان باید و حتماً برای روز مبادا تدارکات منطقی و معقول داشتهباشد؛ اما اگر شما خود را برای چیزی کهاز آن میترسید یا بهآن احتیاج ندارید، آمادهکنید، همان را بهسوی خود جذب خواهید کرد. حضرت داوود میفرماید:«معمولاً از آنچهمیترسیم بر سرمان خواهد آمد.»
ما عموماً در اطرافمان میشنویم:«من باید پولی برای هنگام بیماری کنار بگذارم.» بدین ترتیب، بهطور مُصمم فرد، بیماری خود را تدارک میبیند. گروهی میگویند:«من برای روزهای سخت پولی کنار میگذارم.» این افراد دربارهروزهای سخت و بیچیزی بهمرحلهباور و شاید یقین رسیدهاند و بهطور حتم روزهای سخت خواهند داشت؛ چون منتظر لحظهای بسیار ناگوارند. البتهانبارهای غلههر فرد باید پر باشد و از حساب مالی مطمئن و ارزشمندی بهرهببرد؛ ولی باید آگاهبود و درست پیش رفت. موفقیتهایی کهبهخاطر ترس، آرزو شود، نوعی شکست پنهان یا ترس وحشتناک از شکست بزرگ است. موفقیت را بهخاطر توفیق و برای اعتماد بهنفس و بهخاطر باورمندی خویش آرزو کنید. نیچهمیگوید:«انسان چگونهای است کهمیتواند با هر چرایی بسازد. بهشرطی کهباور داشتهباشد.»
3 .پذیرش
آدمی باید مشتاق پذیرفتن و داشتن چیزی باشد کهجویای آن است. گاهبیآن کههدفی را بخواهیم، دنبال میکنیم؛ تنها بهاین دلیل کهاز فرایند دنبال کردن یک امر یا رویداد لذت میبریم. هموارهباید از خود پرسید:«آیا بهراستی میخواهم این را بهطور کامل داشتهباشم؟»
مجموع سهرکن آرزو، باور و پذیرش را نیت مینامیم. باید بهخاطر سپرد:
الف) هر گاهنیت فرد برای آفریدن چیزی کامل شود، مرزهای موجود را در هم میشکند.
ب) هر گاهفرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد کامل داشتهباشد، برای انجام هر کاری توانایی دارد. بهقول دکتر شریعتی وقتی عشق فرمان میدهد، محال سر تسلیم فرود میآورد.
ج) هر گاهکاملاً مشتاق و باورمند بهسمت کاری حرکت کردید، آن را انجام شدهتلقی کنید. در روایات داریم:«الاعمال بالنیات؛ کارها با نیتها تحقق مییابند.»
د) هر گاهنیت شما روشنتر و نیرومندتر باشد، تجسّم خلاّق شما سریعتر و آسانتر بهثمر خواهد رسید.
تمرین پالایشگری
یکی از تمرینهای معروفی کهروان شناسان بر آن تأکید میورزند، پالایش افکار است کهآغاز راهبرنامهریزی موفقیت بهشمار میآید؛ زیرا:قدرتمندترین کاری کهبرای عوض کردن دنیا میتوانید انجام دهید، عوض کردن اعتقادتان دربارهماهیت زندگی و مردم است و واقعیت، تبدیل این باور بهاعتقادات مثبتتر و عمل طبق آن است.
پس اگر در رسیدن بههدفی دچار مشکل هستید و خود را ناموفق میپندارید یا احساس میکنید در درونتان مقاومتی وجود دارد کهنمیگذارد بههدف برسید، تمرین پالایشگری زیر را انجام دهید:
یک صفحهکاغذ بردارید و بالای آن بنویسید:افکار زیر علت ناتوانی من در رسیدن بههدف است. آنگاهآنچهبهذهنتان می آید فهرست کنید. مدت زمان طولانی بههر جملهفکر نکنید و زیادی آن را جدی نگیرید. فوراً حدود 20 یا 30 مورد را – حتی اگر احمقانهو بچگانهمینماید – بنویسید؛ برای مثال میتوانید موارد زیر را یادداشت کنید:
خیلی تنبل هستم.
خودم را کوچکتر از تصور دیگران میبینم.
پول کافی ندارم.
قبلاً امتحان کرده ام و اثر نکردهاست.
مادرم گفتهنمی توانم.
نمی خواهم.
خیلی سخت است.
میترسم.
شاد نیستم.
در دنیا و این آسمان یک ستارهندارم.
بدبختترین آدمم.
اکنون چند دقیقهآرام بنشینید و ببینید کدام یک از مواردی کهنوشتهاید بهراستی حقیقت دارند و تا چهاندازهبهآنها اعتقاد دارید. بدین ترتیب، در مییابید چهنوع محدودیتهایی را بر خود و جهانتان تحمیل کرده اید. هر گاهاحساس کردید بسیاری از این موارد وهمی اند، فهرست را پارهکنید و دور بیندازید. این نشان میدهد:
الف) مواردی کهنوشتید نباید در زندگیتان اقتدار داشتهباشند.
ب) ایمان بههدف فراسوی باورهای غلط است.
ج) حقیقت وجود خود و توان شما بسیار فراتر از وضع موجود است.
باورهای موفقیت
اگر بعد از تمرین پالایشگری آرام بنشینید و بیاسایید و چند عبارت تأکیدی مثبت و باز و سازندهرا جانشین باورهای بستهو منقبض و محدود کنندهخود سازید، گامی بلند بهسمت موفقیت برخواهید داشت و در حقیقت بهسمت برنامهریزی موفقیت پنجره ای خواهید گشود. عبارات تأکیدی زیر در این زمینهسودمند است:
- اکنون همهگذشتهرا بهطور کامل رها میکنم. من آزادم!
- اکنون هر گونهاعتقاد منفی و محدود کنندهرا نابود میکنم. این گونهباورها بر من اقتداری ندارند.
- اکنون همهرا میبخشم و رها میکنم.
- من میتوانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
- اکنون هر چهاحساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور میریزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژی ام.
- من از موفقیت لبریزم.
- من همنام بعضی پیامبرانم. نام دیگر من مانند نام دانیال پیامبر است؛ زیرا دانیال یعنی «خدا نگهدار من است.»
- من خود را موفق میدانم.
- همهموانعی را کهبر سر راهبیان کامل و کامروایی زندگی من وجود دارند، بر خواهم داشت.
- دنیا بسیار زیبا و دوست داشتنی است.
- کائنات از وفور نعمت لبریز است و هموارهخدا روزی رسان است.
- همهرا عفو میکنم و میبخشم.
- من از خوبی و نیکی و خدمت و توفیق آکنده ام.
- من خدا را بهروشنی ستارگان در دل زیبای شبانهآسمان احساس میکنم.
- من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقیت هستم.
تجسم موفقیت
تجسم موفقیت تنها یک فن یا تلقین نیست؛ مقامی از دل آگاهی است کهاز خزانهغیب صادر میشود؛ اما شرایطی دارد. نخستین شرط آن نیّت است کهبا سهعنصر «آرزو، باور و پذیرش» تعریف شد. در پرتو تجسم موفقیت، انسان بهجایگاهی رفیع نائل میشود و در مییابد کهخود، آفریدگار بی وقفهعالم خویش است. تجسم موفقیت و ایمان بهآن، سبب میشود میان خود و خدا جدایی یا فاصله ای احساس نکنیم. ما تجلی خدا هستیم و همههستی در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همهچیز هستیم. تجلی از طریق تجسم موفقیت یعنی فرایند دریافت و ادراک این حقیقت و مرئی ساختن قدرت الهی وجودمان در عرصه های زندگی است.
جالب این کههمهما در ژرفای دل خود از غایت برتر خویش باخبریم. همهما میدانیم در وجود ما قدرتهایی نهفتهاست کهاگر بهکار افتد، جهان ما دگرگون میشود. بسیاری از ما سالها است با موتورهای خاموش و بدون برنامهو خطی زندگی کرده ایم، در حالی که90 درصد ما میدانیم قدرتهای زیادی در درون ما بهودیعهگذاشتهشدهاست. این داستان شاید برای بسیاری از ما بهشیوه های گوناگون روی دادهاست. یکی از دوستان تعریف میکرد:
روزی یک کش محکم پول را بهدست گرفتهبودم تا با انگشتان دو نیم کنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابهپیچاندم و با دو دست کشیدم؛ اما پارهنشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را کشیدم؛ ولی پارهنشد. سپس محکم با تمام انگشتان و کف دست آن را از دو طرف کشیدم؛ اما پارهنشد. چون احساس میکردم کسی مرا نمیبیند، پاهای خود را دراز کردم، یک طرف کش را بهانگشت پا قلاب کردم و با دو دست آن را کشیدم؛ ولی پارهنشد. متحیر، مأیوس و ورشکستهحلقهکش را بیرون آوردم. برادرم کهمرا زیر نظر داشت، فاتحانهبهمیدان آمد و گفت:فلانی تو همیشهناتوانی، اصلاً بی عرضه ای، این کش را بهیک کودک 6 سالهبدهتا با دو انگشت قطع کند و… . در یک لحظهغیرتی شدم، نیرویی عجیب در درونم فوران کرد و حلقهکش را با دو انگشت سبابهو با کمترین فشار پارهکردم.
راز این موفقیت آشکار است. انسان برای موفقیت در هر کاری بهمثلث باور، ایمان و تلاش نیاز دارد. این جملهمعروف ارشمیدس، ریاضی دان بزرگ یونان، را هرگز نباید فراموش کنیم:«اهرمی از ایمان و باور بهمن دهید، تا من بدون محاسبات ریاضی زمین را جابجا کنم.»
تردیدهای گذشته، ترسهای قدیمی، تلقینهای اطرافیان، ترمزهای فکری، توقفها و سکونهای کهنهکهاطراف ما را احاطهکردهاند، درهای موفقیت را بهروی ما بستهاند. قفلهای مذکور را نمیتوان شکست. این قفلها باید گشودهشوند؛ چون گاهشکستن قفل بهساختمان زیبای موفقیت آسیب میرساند. پس باید کلیدها را یافت و قفلها را گشود.
کلیدهای موفقیت
برنامهریزی:برنامهریزی برای موفقیت برج مراقبت پیشروی بهسمت اهداف است.
خودباوری:اساس ایمان خودباوری است. انسان خودباور بهتوان خویش ایمان دارد و ایمان انتظاری مطمئن است.
حرکت:خروج از سکون و عدم توقف ضامن موفقیت است؛ اما حرکتی کهحساب شدهو طبق برنامهباشد.
جرأت:عدم هراس و این پا و آن پا کردن و حتی پذیرش شکستها اساس موفقیت است.
خودتشویقی:خود تشویقی بهمعنای خود شیفتگی نیست. انسان گاهنیاز دارد فهرست موفقیتهای خود را تنظیم کند و حتی بهبعضی تقدیر نامه ها و سپاسنامه ها چشم بیندازد تا باور کند دوبارهمیتواند موفقیتی جدید بهوجود آورد.
انسان برای موفقیت باید بلند نظر باشد و از بلند پروازی معقول نهراسد. باید بهجای غرق شدن در نهرهای کوچک بهسمت دریاهای موفقیت حرکت کند؛ از جویبار حقیری کهبهچالهای میریزد، هیچ کس مروارید صید نخواهد کرد. شاهین موفقیت در افقها و بلندیها است و مروارید توفیق در اقیانوسها. باید بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهای بیکران بود و باور داشت کهدستان خداوند هموارهبهسمت انسانهای جویای موفقیت گشودهاست؛ بهقول شاعر:ما از خدا گم شدهایم او بهجست و جو است.