
ایا پی بردن بهافکار دیگران ممکن است؟ با انجام این تحقیق نشان دادند کهمردم میتوانند از طریق نگاهکردن بهچشمان طرف مقابلشان، بهسرعت آنچهآنها فکر میکنند یا احساس میکنند را تفسیر کنند. این آزمایش همچنین نشان داد کهبعضی از ما در این کار بهتر از دیگران هستیم، و البتهمیانگین امتیاز زنان در این تحقیق بهتر از مردان بود.
حال همان تیم، با “شرکت ژنتیک 23 و من” با دانشمندانی از فرانسه، استرالیا و هلند درمورد یک تحقیق جدید از کارآیی همان تست روی 89000 نفر از سراسر جهان کار میکنند. اکثر این افراد کهمشتریان این شرکت نیز بودند، داوطلبانهاعلام آمادگی کردند. نتایج تائید شدهاین است که“زنان درواقع امتیاز بهتری در این تست داشتند”
مهمتر اینکهتیم تحقیقی، اثر ژن ما را در کارآیی تست چشم تائید کرد، و برای شناسایی انواع گوناگون ژنها، روی کروموزوم 3 در زنان کههمراهبا توانایی خواندن ذهن از روی چشم بود، قدمی بهجلو برداشت. این تیم شامل دکتر واریر، پروفسور بارون کوهن و پروفسور بارگرون انجام گرفتهاست. جالب است کهکارآیی مردان در این تست، بوسیلهژن در منطقهکروموزم3 مشخص و همراهنبود.
نزدیکترین ژنها در این کشش ملایم از کروموزوم3 شامل RRN1 (نورون غنی از لوسین1) است کهدارای فعالیت بالایی در قسمتی از مغز انسان بهنام “استریاتوم“ میباشد. استفادهاز اسکن مغزی نشان داد کهاین قسمت در احساس همدردی شناختی، نقش دارد. برای اثبات این تئوری، انواع ژنهای گوناگونی در این تست مشارکت دادهشدهبودند کهدارای بالاترین امتیاز برای تست چشم بودند، این ژنها باعث افزایش حجم استریاتوم در انسان نیز شدند.
یافتهای کهبرای آیندهباید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات پیشین نشان دادهبود کهافراد مبتلا بهاوتیسم و افراد مبتلا بهبی اشتهایی، نمرهپایین تری در این آزمایش گرفتهبودند. تیم محقق دریافت کهژنهای گوناگونی کهبرای کسب امتیاز بالا مشارکت دارند، باعث افزایش خطر بی اشتهایی نیز میشوند؛ اما در مورد اوتیسم این افزایش خطر نشان دادهنشد.
آنها حدس میزنند کهدلیل آن ممکن است این باشد کهاوتیسم شامل هر دو ویژگی اجتماعی و غیر اجتماعی است؛ و این تست تنها میزان ویژگی اجتماعی بودن را اندازهگیری میکند. دکتر واریر میگوید:“این بزرگترین تست برای مطالعهاحساس همدردی شناختی در جهان است کهتا بحال انجام گرفتهاست
همچنین این نخستین مطالعهبرای توجهبههمبستگی کارآیی روی این تست توسط گوناگونی ژنوم انسانی است. از طرفی این نخستین گام بهسوی رشتهعلوم اعصاب اجتماعی و در ضمن تکهای از پازل بزرگ “چهچیزی ممکن است باعث اختلاف در همدلی شناختی شود” خواهد بود. پروفسور بارگرون اضافهمیکند:“این تحقیق جدید نشان میدهد کههمدلی شناختی تا حدودی ژنتیک است؛ اما نباید نقش دیگر عوامل مهم اجتماعی مثل تربیت اولیهو تجربیات پس از تولد را نادیدهبگیریم”.
پروفسور بارون کوهن میگوید:“ما بهخاطر این کشف جدید هیجان زدههستیم و اینک مشغول آزمایش کردن تکثیر نتایج و نیز کاوش دقیق برای آنچهکهاین ژنهای گوناگون روی مغز انجام میدهند، برای کسب علت تفاوتهای فردی در همدلی شناختی،هستیم. این مطالعات جدید بهما اجازهمیدهد تا برای درک “گوناگونی جمعیت” یک گام بازتر رو بهجلو برداریم.