
پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشتهو در عین حال کهمادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر او را بهسمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت بهاو اجازهشکستن محدودیت ها را برایش امکان پذیر میسازد.
وقتی موهایم را مرتب میبافم و پشت سرم میبندم و هنگام آمدن بابا دم در بهاستقبالش میروم و میگویم:باباجون امروز من از شما پذیرایی میکنم، بابا گل از گلش میشکفد و میگوید:این یعنی کهدختر کوچولوی من بزرگ شده. خوش بهحال آن مرد خوشبختی کهتو همسرش خواهی شد».
نتایج پژوهش ها برخلاف دوران جامعهسنتی بر ارتباط تربیتی پدر و دختر صحهمیگذارد ، چنان کهمرور پژوهش های 20 سال گذشته(حدفاصل سال های 1987 تا 2007 در سوئد) نشان میدهد، هر چهرابطهپدر با دختر بهتر و صمیمانهتر باشد، دختران بههنجارشکنی گرایش کمتری دارند و موفقیت های تحصیلی و اجتماعی بیشتری کسب میکنند.
زن هایی کهروابط بهتری با همسرانشان دارند و در دهسوم زندگی خود، از نظر روانی و جسمی از سلامت بهتری برخوردارند، در 16 سالگی روابط بهتری با پدرانشان داشتهاند. همچنین تحقیقات نشان میدهد کهروابط صحیح تربیتی پدر و دختر، مانع بلوغ زودرس دختران و تبعات منفی آن میشود. اما پدران برای این کهبخواهند رابطهخوب و موثری با دخترانشان داشتهباشند، باید بهچهنکاتی توجهکنند؟
مردشناسی در سایهپدر
وقتی مرد بهعنوان جنس مخالف و شریک زندگی زناشویی در ذهن دختران شکل میگیرد، نیاز بهالگوی عملی و راهنمای خوب برای برخورد مناسب با جنس مخالف دارند.
شیما ـ الف دختر 37 سالهای است کههنوز شانس ازدواج پیدا نکردهاست. او میگوید:اگر تاکنون چنین شانسی نداشتهام از نظر من مقصر پدرم است. او بسیار مرا محدود و هر مسالهای را در خانوادهبا خشونت حل میکرد. دائم با مادرم در حال مشاجرهبود و کسی جرأت نمی کرد مسائل خانوادهرا با پدرم در میان بگذارد چهبرسد بهاین کهما بخواهیم با پدرمان در مورد جنس مخالف صحبت کنیم. از نظر من نیازی بهگفت وگو نبود، همهمردها مثل هم بودند و پدرم نیز نمایندههمهآنها. تا مدت ها از پدرم و همهمردهای بیزار بودم. در جامعه، دانشگاه، محل کار و... با آنها خشن برخورد میکردم و هیچ گونههمدلی با آنان بهخرج نمی دادم. بههمین دلیل هیچ وقت از میان مردانی کهمرا دیدهبودند و میشناختند خواستگاری نیافتم. کسانی کهبهخانوادهمعرفی میشدند را نیز میتاراندم چون اصلا سلیقهخانوادهام را قبول نداشتم. حالا دارم بهمشاور مراجعهمیکنم و دو سال اخیر حس میکنم، طبیعی تر رفتار میکنم، اما دیگر شاید خیلی دیر باشد.
آگاهی بخشی بهموقع
میتوان گفت پدر بهترین الگوی عملی و نظری برای مردشناسی است کهدختران هنگام بلوغ میتوانند رفتارهای او را ببینند و از مرد بیزار شوند یا بهاو تمایل پیدا کنند. میتوانند نحوهرفتار صحیح با مردان را از پدرشان سوال کنند و محبت مورد نیاز و مشروع خود را تا زمانی کههنگام ازدواجشان برسد از او دریافت کنند.
شما نیز اگر دختر نوجوانی دارید، باید خطرات اجتماع را بهاو توضیح دهید. توضیح دهید کهممکن است در این سن، در اجتماع، کم کم توجههایی را از جنس مخالف دریافت کند کههمیشهنشانهعلاقهواقعی شخص نیست و نباید زیاد بهاین نوع افراد وابستهشود. پدر میتواند دخترش را در مورد عصیان های جنسی زودگذر آگاهکند و بهاو بفهماند چگونهباید از خود در مقابل مزاحمت ها مراقبت کند.
گریز از خانواده
شیرین یکی از دخترانی است کهقربانی بی توجهی خانوادهشدهو بعد از فرار از خانهاز کانون اصلاح و تربیت سر درآوردهاست.
او میگوید:اول از همهبا درد دل شروع شد. میخواستم با کسی درد دل کنم کهبهمن بگوید چگونهمیتوانم در دل کسی کهدوستش دارم اما بهمن اهمیت نمی دهد جا باز کنم. کسی کهمردها را خوب بشناسد. برادر و پدرم بهگونهای با من برخورد میکردند کههرگز جرأت نکردم مشکلاتم را با آنها در میان بگذارم. حتی نمی دانستم حسی کهبهآن پسر دارم واقعی است یا نه، اما در میان هم کلاسی هایم دختری بود کهادعا میکرد در میان پسرها دوستان زیادی دارد و در مورد جنس مخالف بسیار مجرب است. او با گفتن این کهبرای فراموشی غم هایت باید دارو مصرف کنی اول از همهمرا بهیک مهمانی دخترانهکهدر آن اکس مصرف میکردند، برد. این قرص لعنتی آدم را دچار سرخوشی کاذب میکند و همهانرژی ای کهغصهاز تو گرفتهبهتو بازمی گردد و در زندگی هر کاری میتوانی.
با توجهبهپایین آمدن سن بلوغ روانی طی سال های اخیر بهتر است این مسائل را در شروع دورهراهنمایی با دخترتان در میان بگذارید یعنی قبل از این کهتجارب ناخوشایندی برایش روی دادهباشد.
مسائل مربوط بهدوستی بین دختر و پسر در این سن و مشکلات و خطرات دوستی های ناسالم و بهدور از اطلاع خانوادهرا برای دخترتان توضیح دهید اما در همهچیز تعادل را رعایت کنید و ذهن فرزندتان را با چیزهایی کهتجربهاش برای او خیلی زود است، درگیر نکنید.این توضیحات باعث میشود دخترتان متوجهشود کهشما در مورد او و تغییراتی کهبرایش رخ داده، بی اطلاع نیستید. این کار بهاو این امکان را میدهد کهدر زمان لازم با شما یا همسرتان صحبت کند.
هدف؛ ازدواج
بعد از 18 سالگی یعنی زمانی کهدخترتان کودکی را پشت سر میگذارد باید بههمراههمسرتان بهاو درس های زندگی بدهید. این کههدف از یک ارتباط محدود، شناخت طرف مقابل و صرفا برای ازدواج است نهوقت گذرانی. بهحرف ها و ایدهآل های او گوش دهید و درددل هایش را بشنوید. گاهی فقط برای خودتان برنامهریزی کنید و با او بهسینما، پارک یا قدم زدن و خرید بروید. در این سال ها او ارزش یک مرد خوب و روش یک زن کامل بودن را میآموزد، پس در این آموزش، نهایت دقت را بهخرج دهید. همیشهدخترتان را بهعنوان یک زن تکریم کنید و هرگز او را بهخاطر این کهپسر نیست شماتت نکنید. بگذارید او خودش را دوست داشتهباشد. یک زن تا برای خودش ارزش قائل نشود نمی تواند ارزش خود را در مقابل جنس مخالف حفظ کند.