اسلام حقوق زنان و مردان را در همه موارد به جز دیه برابر دانسته است. اما تفاوت دیه زن و مرد از نظر اسلام در چه چیزی است و نظر ائمه و فقها در این رابطه چه می باشد؟
تفاوت دیهزن و مرد از منظر اسلام
بر اساس قانون مجازات اسلامی ایران و مطابق فتاوای بسیاری از فقیهان شیعهو سنی، دیهزن نصف دیهمرد است. این رای در میان فقها مخالفانی نیز دارد. دلیل عمدهگروهاول تصریح برخی از روایات بر نصف بودن دیهزن سبت بهمرد است. گروهدوم نیز با تمسک بهاطلاق آیهقرآن و اطلاق برخی از روایات و نیز با تردید در روایات دال بر تفاوت دیهزن و مرد ، بهتساوی دیهزن و مرد فتوا دادهاند.
دیهی
مرد در اسلام معادل هزار دینار طلا یا دههزار درهم نقرهیا صد رأس شتر یا دویست رأس گاو یا هزار رأس گوسفند است و میزان دیهی زن نصف این مقدار است.
در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) نقل است:دیهی زن، نصف دیهی
مرد است.
همین روایت را بیهقی از رسول خدا (صلی اللهعلیهو آلهو سلم) نقل نمودهاست. اتفاق نظر فقهای شیعهو سنّی نیز بر این رأی تعلّق گرفتهاست.
تفاوت دیهزن و مرد در قانون و دردیدگاهاسلام
شیخ طوسی از بزرگ ترین فقها و محدثین شیعهمینویسد:
در خسارت های مالی مقدّر شده، دیهی زن و
مرد تا ثلث دیهبرابر است و بعد از آن دیهی زن نصف خواهد بود. .
صاحب جواهر، از دیگر فقهای بزرگ شیعهدر این زمینهمینویسد:
در هر صورت هیچ اختلاف و اشکالی از جهت روایت و فتوی در این مورد وجود ندارد کهدیهی زن مسلمان آزاد و حرّ، اعم از صغیرهو کبیره... نصف دیهی
مرد است. (5)
امام خمینی (رحمهالله) نیز در تحریر الوسیلهمیفرماید:
دیهی زن مسلمان آزاد، نصف دیهی
مرد مسلمان آزاد است..
سایر فقهای امامیهنیز بهاین حکم تصریح نمودهاند.
حال آیا میتوان بهقاطعیت پاسخ گفت کهچرا شریعت، دارای چنین حکمی است؟
برای توضیح این مطلب، شایستهاست بهسهنکتهاشارهشود:
نخست:احکام الهی و اسلامی کهاز ناحیهی پیامبر گرامی اسلام بهزبان قرآن و حدیث برای ما آوردهشدهو توسط ائمهمعصومین (علیهم السلام) تبیین شدهاست، بهدلیل مطلق بودن علم خداوند و خیرخواهی او و عصمت پیامبر و ائمه(علیهم السلام) و آگاهی کامل آن ها بهدین، عین حقّ و خیر است. بنابراین باید جمیع احکام و معارف فرعی دین را با اتکاء بهوحی و عصمت پذیرفت و روشن نشدن حکمت و سرّ آن ها از نقص علم و آگاهی بشرِ غیر مرتبط با وحی و عالم غیب ناشی میشود.
دوم:حکم یک جنس یا نوع براساس غالب افراد است، اگر چهشامل تک تک افراد نشود، چنان چهوقتی ویژگی جنس
مرد ذکر میشود، نظر بهطبیعت
مرد است هر چند برخی
مردان دارای آن ویژگی نباشند.
سوم:دلیل یک حکم با علت و حکمت آن متفاوت است و ما از همهی اسرار و حِکَم قوانین الهی باخبر نیستیم.
با توجهبهنکات مورد اشاره، از آن جا کهاز آیات فراوان قرآن بهدست میآید، زن و
مرد در انسانیّت، منزلت، شخصیت انسانی و معیارهای فضیلت مساوی اند، تردیدی باقی نمی ماند کهچنین تفاوت هایی، ناشی از ارزش کم تر زن نیستند، بلکهحکمت دیگری دارند. میتوان برای یافتن حکمت و فلسفهی احکام شرع اندیشهنمود، همچنین در برخی از آیات مربوط بهاحکام و نیز روایات بهنوعی بهفلسفهی احکام اشارهشدهاست، ولی مهم این است کهدر مواردی کهدر آیات و روایات بهعلت قطعی حکم اشارهنشده، نمی توان بافتهها و یافتههای ذهنی خود را بهعنوان ملاک و علّت تام تلقی نمود.
نباید فراموش کرد کهدیهبهمعنای بها و قیمت شخص نیست تا تفاوت در آن بهمعنای اختلاف ارزش میان دو انسان باشد. نفس انسان قیمت ندارد. قرآن کریم قتل یک انسان بی گناهرا مانند کشتار تمامی انسان ها میداند.
بنابراین اگر اسلام، دیهی شخصی را کم تر از دیگری قرار دادهاست، این در مقام ارزش گذاری انسان ها و شخصیت آن ها نیست. در روایات دینی و احکام شرعی آمدهاست کهدیهی دو چشم، دو گوش، دو لب، دو دست، دو پا، بینی، زبان ... هر کدام بهقدر دیهی کامل است. در حالی کهاگر معیار، عرف یا عقل ما باشد، هیچ گاهجریمهی قطع بینی را با حیات یک نفر مساوی نمی دانیم.
در مورد حکمت تفاوت دیهزن و
مرد میتوان گفت بهدلیل وظیفهی مهمی کهبهطور معمول
مردان در اقتصاد خانوادهو ادارهی آن برعهدهدارند، خسارتی کهبا فقدان یک
مرد متوجهکیان خانوادهمیشود، در غالب موارد بیش تر از خسارتی است کهبا فقدان یک زن پیش میآید.
در واقع دیهدر قبال توانایی جسمانی است نهارزش روحی و معنوی و چون
مرد قوی تر است، دیهی او نیز بیش تر است. بنابراین در مواردی که
مردی در برابر زنی قصاص میشود، با پرداخت نیمی از دیهی قاتل بهخانوادهی او خسارتی کهاز ناحیهی عدم حضور
مرد متوجهآن ها میشود، جبران میگردد. بدیهی است جنبهی اقتصادی این تحلیل مبتنی بر برداشت های عقلی است و تنها میتوان آن را حکمت حکم دانست و نهعلّت آن، از این رو نمی تواند مبنای توسعه، تضییق و یا تغییر در احکام قصاص و دیات گردد.
دیهدر قبال توانایی جسمانی است نهارزش روحی و معنوی
اگر زنانی امتیازات تحصیلی و اجتماعی بهدست آورند و یا سرپرستی خانوادهتعهد و مسئوولیت بیش تری متوجهآنان کند، سبب تغییر قانون نمی شود زیرا قانون برای عموم جامعهوضع میگردد و هرگز در موارد استثنایی قانون جعل نمی شود. وانگهی قطعاً در زمان پیامبر اسلام (صلی اللهعلیهو آلهو سلم) و امام معصوم (علیهالسلام) نیز موارد استثنایی وجود داشتهو زنانی دارای امتیازاتی بودهاند کهبهخاطر دارا بودن آن امتیازات، برتر از
مردان تلقی میشدهاند، ولی هرگز بهدلیل وجود آنان، قاعدهکلّی تغییر نکردهاست.
نکتهی دیگری کهدر این مورد و سایر مباحث مربوط بهزن و
مرد باید بهآن توجهنمود این است کهدر بررسی موضوعی مانند دیهنباید مجموعهی احکام و امور دیگر را نادیدهگرفت. دیهو قصاص زن و
مرد و شهادت و قضاوت آن دو را باید در کنار تفاوت های تکوینی موجود و مسألهمهریهو نفقهو تأمین معاش خانوادهو جامعهملاحظهکرد. دینی کهمهریهو نفقهی زن و خانوادهو وظیفهی کار و جهاد را بر دوش
مرد میگذارد، دیهی
مرد را نیز دو برابر قرار میدهد. البتهدیهمعیار انسانیت و ارزش واقعی زن و
مرد نیست؛ در میان
مردان یا زنان، بین ولی کامل و بندهی مقرّب درگاهالهی و شخص گنهکار تفاوتی نیست. چه
مردی دروغ بگوید و نماز نخواند، چهراستگو باشد و نمازگزار، دیهی هر دو مساوی است. دو گوش یا دو چشم یا دو دست یک فقیهوعالم و دکتر و فیزیکدان، دیهای برابر با دو دست شخص جاهل و بی هنر و بیکار دارد. پس در باب دیه، قیمت واقعی اعضا مورد نظر نیست.
بهعلاوه، اگر در وضع قانون بخواهیم تک تک خانوادهها و نقش های متفاوت زن و
مرد در اقتصاد و ادارهی خانهو اختلاف ارزش مشاغل و شخصیت های اقتصادی، اجتماعی و ... را در نظر بگیریم، محتاج ترازوی بسیار عظیم و حساسی هستیم کهجز در دستگاهعدل الهی و آخرت یافت نمی شود. در آن صورت باید برای هر شغلی، در زمان های مختلف قیمتی کارشناسی تعیین کرد و بین افراد هم رشتهو هم کار هم درجات مختلف را ملاحظهنمود و هزار نکتهی دیگر کهرعایت این دقایق در وضع و اجرای قوانین دنیوی غیر ممکن است.
ناپیدایی حکمت حکم دیهدر مسألهی دیگری بارز است:دیهی زن با
مرد تا ثلث برابر است و بالاتر از آن، تبدیل بهنصف دیهی
مرد میشود. این موضوعی است کهعقل ما از حل آن عاجز است. در حدیث صحیحی أبان، از راویان بزرگ شیعهاز امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که: از ایشان پرسیدم کهنظر شما در مورد
مردی کهیک انگشت از انگشتان زنی را میبرد، چیست؟ چقدر دیهدارد؟ امام (علیهالسلام) میفرمایند:دهشتر. گفتم دو انگشت را قطع کند؟ امام (علیهالسلام) فرمود:بیست شتر. پرسیدم:اگر سهانگشت را قطع کند؟ امام (علیهالسلام) فرمود:سی شتر. پرسیدم:اگر چهار انگشت را قطع کند؟ فرمودند بیست شتر. گفتم:سبحان الله! اگر سهانگشت را ببرد، باید سی شتر بدهد ولی اگر چهار انگشت را ببرد، باید بیست شتر بدهد!؟ ما این سخن را در عراق میشنیدیم و از گویندهی آن دوری میجستیم و میگفتیم:این سخن از شیطان است.
امام (علیهالسلام) فرمود:آرام باش أبان! این حکم رسول خدا (صلی اللهعلیهو آلهو سلم) است. زن با
مرد تا ثلث دیهمساوی است، ولی بعد از گذشتن از ثلث، بهنصف تبدیل میشود. ای أبان این سخن تو براساس قیاس است و سنّت اسلامی اگر مورد قیاس واقع شود، دین از بین خواهد رفت.
این حدیث شریف و امثال آن خط بطلانی است بر همهی بافتههای ذهنی ما در مورد احکام الهی و برخی توجیهات خیالی.