
شادی و غم در عروسی دختر جوان سرطانی موج میزند و حاضرین در مراسم با شکوهعروسی حس عجیب و پر از اندوهدارند،این دختر چینی یک ماهقبل پس از بیهوش شدن ناگهانی از بیماری خود با خبر شد. وی آرزوی خود دربارهبرگزاری جشن عروسی با خود را با برادرش کهبهعیادتش امدهبود، در میان نهاد. چونگان گفت همیشهدر آرزوی پوشیدن لباس عروسی بود اما میترسید پس از ابتلا بهسرطان این آرزو هیچگاهتحقق نیابد.
برادر دخترچینی با کمک افراد داوطلب عروسی خواهرش را تدارک دید. آنها در سرسرای بیمارستان قالی رزی رنگی فرش کردند تا عروس بههمراهدستهگل از روی آن عبور کند. افراد داوطلب همچنین کیک عروسی خریدند.
چونگان پس از جشن عروسی، وصیت نامهاش را امضا کرد کهطبق آن اعضای بدنش را برای پیوند بهنیازمندان تقدیم میکند.
همچنین پیش از این مراسم باشکوهکوچکترین داماد خوزستانی، در میان هلهلهو شادی همراهبا اندوهگروه"همیاران بی نام" و تعدادی از خیران خوزستانی در هتل بوستان اهواز برگزار شد.
"صالح" کهاز مدت ها قبل بهسرطان مبتلا شده، هم اکنون مراحل درمان را در بیمارستان بقایی اهواز پشت سر میگذارد. او بههمراهپدربزرگش از حدود 2 هفتهپیش برای انجام شیمی درمانی بهاهواز آمدهاما پدربزرگ نمی توانست در بیمارستان او را همراهی کند بههمین دلیل چند نفر از بانوان گروههمیاران بی نام شبانهروز در کنار صالح در بیمارستان از او مراقبت میکردند.
هدی رشیدی یکی از اعضای "گروههمیاران بی نام" و برگزار کنندهاین مراسم در این بارهمیگوید:صالح مدتی قبل بهیکی از بانوان گروه، گفتهبود کهبزرگ ترین آرزویش بر تن کردن لباس دامادی است؛ این کودک 7 سالهدر حین درمان درد و رنج زیادی را تحمل میکرد، همین مسئلهباعث شد کهبرآوردهکردن آرزوی او را در اولویت قرار دهیم.
وی میافزاید:می خواستیم این برنامهرا در کمترین زمان برگزار کنیم بههمین دلیل برای کمک گرفتن از خیران از طریق "اهواز اسکای" کهما را در اینستاگرام همراهی میکند، فراخوان عمومی دادیم کهبا استقبال بسیار زیاد شهروندان روبهرو شدیم کهباعث دلگرمی ما شد.
رشیدی اضافهمیکند:در نهایت توانستیم آرایشگاه، آتلیه، خنچهها، هدایا و تالار را برای روز مراسم آمادهکنیم و هفت نفر از آقایان گروهنیز بهعنوان ساقدوش انتخاب شدند؛ البتهلباس دامادی و همهتزئینات بهدرخواست صالح بهرنگ قرمز تهیهشدند.
روز جشن، مهمانان در انتظار ورود داماد کوچک بودند. اما آرایشگاهرفتن و لباس پوشیدن بیش از زمان معمول طول کشیدهبود. ظاهرا درد بیماری در روز دامادی هم دست از سر صالح برنداشتهبود. بالاخرهداماد کوچک سوار بر ویلچر از خودروی تزیین شدهپیادهشد. مهمانان اشک میریختند. موسیقی و رقص محلی بختیاری تکمیل کنندهاین مراسم بود. صالح در پایان مراسم در حالی کهاز تهدل میخندید و دردش کمی تسکین یافتهبود بهبیمارستان منتقل شد.