حمیدرضا پگاه بازیگر نقش های آوای باران و عاشق مترسک می باشد . بیوگرافی کامل “حمیدرضا پگاه” را می توانید در بخش بیوگرافی بازیگران سایت مجله اینترنتی فنجان مشاهده نمایید.
حمیدرضا پگاه(متولد 11 دی ماه1350 در تهران) در تلویزیون با سریال «با من بمان» بهکارگردانی حمید لبخندهو «تفنگ سر پر» چهرهشد و مردم او را شناختند.قبل از اینکهوارد عرصهبازیگری شود در شبکهدو سیما دستیار تهیهکنندهبود و مسعود فروتن بهاو پیشنهاد بازی در مجموعه«ضلع ششم» را داد. در فیلم «چند تار مو» بهکارگردانی ایرج کریمی هم افتخاری و رایگان بازی کرد. قرار بود در مجموعه«کلاهپهلوی» بازی کند، ولی چون زمان تولید این مجموعهمشخص نبود قراردادش را فسخ کرد. . تا بهحال در آثاری چون «ضلع ششم»، «شبی از شب ها»، «تا رهایی»، «یک روز قبل»، «تفنگ سر پر»، «شن های کف رودخانه»، «این زن حرف نمی زند»، «عاشق مترسک»، «پروندههاوانا»، «برخورد خیلی نزدیک» و… ایفای نقش کردهاست.در پروندههنری اش فیلم یا نقشی وجود دارد کهدوست دارد از ذهنش حذفش کند و دوست ندارد راجع بهآن حرف بزند. بیشتر ایفاگر نقش های مثبت است. بسیار شخصیت آرامی دارد و خودش میگوید شاید بهنوع تربیت من بستگی داشتهاست. تفاوتی برایش ندارد کهدر سینما فعالیت کند یا تلویزیون، مهم نقش است و اینکهمردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. خیلی دوست دارد نقش «جیمز باند» را بازی کند. کسی از رفاقت با او احساس بدی نمی کند. سعی میکند آهستهو پیوستهقدم بردارد و حضورش در هر کاری ارزشمند باشد. یک دورهفن بیان را نزد زندهیاد فهیمهراستکار گذراندهاست.
ازدواج وهمسر
همسرش نغمهنادری کارگردان تئاتر است. او صاحب یک فرزند بهنام حنا پگاهاست.
سهخواهر و یک برادر دارد، پدرش کارمند بازنشستهو مادرش خانهدار است. خودش فرزند دوم خانوادهاست. بچهخیابان دلگشای پیروزی تهران است و تا کلاس چهارم ابتدایی در این محلهزندگی میکردند. در مدرسهشیطنتش تمامی نداشت و بیشتر برای دیگران اسم انتخاب میکرد.بسیار خانوادهدوست است و وقت خود را بهبطالت نمی گذراند، در اوقات فراغت بهطور کامل در خدمت خانوادهاست. قبل ترها در شرق تهران زندگی میکرد و در حال حاضر در غرب تهران. صدای خوبی دارد و چند بار پیشنهاد کار مجری گری هم بهاو شدهاما تا بهحال نپذیرفتهاست. بیشتر بهدلیل کنجکاوی سمت بازیگری آمد.
علاقهبهورزش
بهفوتبال علاقهخاصی دارد و در دوران کودکی عضو تیم نونهالان راهآهن سپس نوجوانان پاس و جوانان پرسپولیس بود. در سیزدهسالگی بهتیم فوتبال پرسپولیس رفت و تست دروازهبانی داد، آن زمان ضیاء عربشاهی و کاظم سید علیخانی بهدروازهشوت میزدند و وحید قلیچ خانی انتخاب میکرد. حمیدرضا تست داد و انتخاب شد. دو سههفتههم بهتمرینات ادامهداد، اما چون راهخانهتا محل تمرین دور بود، دیگر ادامهنداد. آن موقع تمرینات پرسپولیس در داوودیهانجام میشد. همیشهدر مدرسهو کوچهبا بچهها مشغول بازی فوتبال بود و تا پایان دبیرستان هم بازی میکرد و بعد کهسربازی رفت آن را کنار گذاشت و از آن بهبعد دیگر تفننی بازی میکرد. . فوتبال باشگاههای انگلیس را دنبال میکند، اسطورهدروازهبانی او در ایامی کهفوتبال بازی میکرد «سپ مایر» بود. یک شناگر تمام عیار هم هست و در بین رشتههای این ورزش فقط پروانهآن را بلد نیست. حمید درخشان الگوی او در فوتبال بود.
اولین کار تلویزیونی
اولین کار تلویزیونی اش حضور در مجموعه«ضلع ششم» در سال 72 بود. مدتی در کلاس های گلاب آدینه حضور داشتهاست. با اینکهسالیان سال است در این عرصهحضور دارد اما حاشیهای از او دیدهو شنیدهنشدهاست.
محبوبیت
حضور وی در سریال آخرین گناهساختهحسین سهیلی زادهدر سال 1385 برای وی آرمغان شهرت داشت، سریال حیرانی و آوای باران نیر محبوبت وی در بین مردم را بیشتر کرد
نظر حمیدرضا پگاهدر مورد بازیگری
بازیگری را نوعی خلق کردن میداند. هدف نهایی اش در بازیگری عین خود زندگی کردن است. میگوید بازیگری چند «ت» دارد:تعقل، تخیل، تفکر، تعهد و توانایی. حرفهکارگردانی را دوست دارد و یکی از دلمشغولی هایش بهحساب میآید.
کمترین دستمزدش در همان کار اولش بود کهماهی پنجاههزار تومان گرفت.
بهترین فیلم از نظر او
از کارهای کیشلوفسکی خوشش میآید. فیلم «لیلا» ساختهداریوش مهرجویی را خیلی دوست دارد. یکی از فیلم های مورد علاقهاش هم «گوزن ها» ست.
بهترین کارتون
در دوران کودکی از کارتون «سوپرمن» خیلی خوشش میآمد.
خصوصیات اخلاقی
بهنجابت و صادق بودن معروف است. میگوید فقط مرگ است کهچارهندارد وگرنههر مشکل و مسئلهای یک چارهو راهحلی دارد. میگوید زمانی کهخوابم میآید و شرایط خوابیدن مهیا نباشد بدترین ساعت زندگی من است. هنرهای تجسمی را دوست دارد. اصلاً رابطهخوبی با سبیل گذاشتن ندارد و کمتر بهاین موضوع در کارها تن میدهد.اصلاً کار کارمندی و یکنواخت را دوست ندارد. از جار و جنجال بیزار است. وقتی بی صداقتی میبیند حالش بد میشود. منفورترین آدم های دنیا را دروغگوها میداند. بهقسمت و تقدیر اعتقاد خاصی دارد.اینکهکسی از دستش ناراحت نباشد، برایش خیلی اهمیت دارد. میگوید باید در این دنیا غصهچیزی را بخوری کهارزشش را داشتهباشد.
وقتی کهکارگردان ها و تهیهکنندگان از فیلم های بد خودشان تعریف میکنند!
بدترین صحنهاز فیلمی کهدیدید
یکی از فیلم هایی کهخیلی من را اذیت کرد کههیچوقت نتوانستم تا آخر آن را ببینم فیلم «بدون بازگشت» بود.
هیروشیما و ناکازاکی
برای آمریکا خیلی متاسفم
لباس و غذا
همیشهدر این زمینهبا طراح لباس تعامل دارم و با توجهبهنوع کار، بخشی از لباس ها را خودم سر صحنهمیآورم و بخش دیگرش خریداری میشودغذاهای گیلانی (میرزا قاسمی و کتهکبابی) وایتالیایی (پنهو پاستا) را میپسندم.